Thursday, October 9, 2008

معرفي نظریه های ارتباطات - ریچارد وست؛ لین .اچ. ترنر

معرفي نظریه های ارتباطات

ریچارد وست؛ لین .اچ. ترنر

متن ذیل شرح مختصری از نظریه های ارائه شده در کتاب معرفي نظریه های ارتباطات ریچارد وست و لین .اچ. ترنر است؛ واضح است كه با اين تعاريف مختصر غناي كامل نظريه حاصل نمي شود. همان طور كه در كتاب نظريه ها به چند گروه دسته بندي شده اند ، در اين خلاصه نيز همان روش رعايت شده است.

A_ خويشتن و پيام ها (The self and messages )

A-1 نظريه تعامل نمادين (Symbolic Interaction Theory )

Georg Herbert Mead

در اين نظريه به سه مضمون محوري توجه مي شود:

1- اهميت معنا در رفتار انسان ها

2- اهميت تصوري كه شخص از هويت و ارزش و استعداد خود دارد. (Self –concept )

3- رابطه بين فرد و جامعه

مردم راغب هستند بر اساس معناهايي كه به آدم ها، اشياء و اتفاقات تخصيص مي دهند، رفتار كنند. علاوه بر اين، معنا در زباني خلق مي شود كه مردم هم با سايرين و هم در تفكرات شخصي به كار مي برند. زيرا معاني همراه ذاتي هيچ چيز نيستند. زبان به مردم اجازه مي دهد تا دركي از خويشتن به دست آورده و در اجتماع با سايرين تعامل كنند.

A-2 – نظريه مديريت هماهنگ مفاهيم ( Coordinated Management of Meaning )

W.Barnett Pears & Vernon Cronen

با فرض اين كه انسان ها در فضايي از ارتباطات زندگي مي كنند(محوريت ارتباطات در زندگي انسان ها) و خلق واقعيت اجتماعي به طور مشترك توسط آدم ها، و همچنين وابسته بودن تعامل اطلاعات به معاني فردي و بين فردي ، اين نظريه بيان مي كند كه مردم در مكالمات با رسيدن به ميزاني از انسجام و هماهنگي (مديريت مفاهيم) معاني را با همديگر خلق مي كنند.

نظريه پردازان CMM شش سطح معنا را ارايه مي دهند که: محتوا (Content) ، كنش زباني (Speech act)، قرارداد يا توافق در رابطه و درك (Cntract)، قسمت بندي به معني مشخص كردن شروع، ميانه و پايان (Episods) ، متن هاي زندگي (Life scripts)و الگوهاي فرهنگي (Cultural patterns) را شامل مي شوند ، كه در آن هر سطح بالاتر در تعبير معاني سطح پايين تر كمك مي كند، به اين معنا كه هر سطح پايين تر در درون سطح بالاتر جاي گرفته است. افراد در درون ساختاري سلسله مراتبي، معاني صدها پيامي كه در روز دريافت مي كند را سازمان و نظم مي دهند.

A-3 – نظريه ناهماهنگي شناختي (Cognitive Dissonance Theory )

Leon Festinger

چهار فرض اصلي در اين نظريه عبارتند از :

1- انسان ها خواهان هماهنگي و انسجام در شناخت خويش هستند.

2- ناهماهنگي به دليل تضادهاي روان شناختي به وجود مي آيد.

3- ناهماهنگي حالت نفرت آوري است كه مردم را به كنش هايي با نتايج مشخص وادار مي سازد.

4- ناهماهنگي ، انگيزه ي تلاش هايي براي رسيدن به هماهنگي و انسجام و كاستن از ناهماهنگي مي شود. طبق اين نظريه، ناهماهنگي شناختي(يا ناسازگاري باورها و رفتارها) آزار دهنده بوده و مردم بسيار انگيزه دارند تا از آن اجتناب نمايند. مردم در تلاش خود براي اجتناب از اين احساس ناهماهنگي شناختي، ممكن است از شنيدن نظرات مخالف خويش خودداري كنند، باورهاي خود را براي انطباق با اعمالشان تغيير دهند و يا پس از يك تصميم مشكل به دنبال قوت قلبي بگردند.

A-4- نظريه نقض انتظارات (Expenctancy Violations Theory )

Judee Burgoon

سه پيش فرض راهنماي اين نظريه هستند:

1- تعامل انسان ها توسط انتظارات پيش مي رود.

2- انتظارات در رفتار انسان ها، فرا گرفته مي شوند.

3- ارزيابي ميزان انحراف به واسطه ي ميزان پاداش ارتباط گيرنده انجام مي گيرد.

اين نظريه به ساختار پيام هاي عمدتاً غيركلامي مربوط مي شود و ادعا دارد كه وقتي هنجارهاي ارتباطي نقض مي شوند اين نقض ممكن است (براساس دركي كه دريافت كننده پيام از نقض كننده دارد) مطلوب يا نامطلوب تعبير شود.ممكن است نقض انتظارات ديگري، راهبردي براي منطبق كردن با انتظارات ديگري باشد.

مردم انتظارات(توقعات) خود را هم از فرهنگ به طور عام و هم افراد درون اين فرهنگ فرامي گيرند.

B- بهبود روابط (Realationship Development)

B-1- نظريه كاستن عدم اطمينان (Uncertainity Reduction Theory)

Charles Berger & Richard Calabrese

پيش فرض هاي زير شكل دهنده ي اين نظريه هستند :

1- مردم در شرايط بين فردي ، عدم اطمينان را تجربه مي كنند.

2- عدم اطمينان وضعيت ناخوشايندي است كه موجب تنش شناختي مي شود.

3- هنگام ملاقات، دو غريبه، اولين ملاحظه ي آنان كاستن عدم اطمينان يا افزايش قابليت پيش بيني است.

4- ارتباط ميان فردي فرآيندي بهبوديابنده است كه طي مراحلي روي مي دهد.

5- ارتباط ميان فردي اولين وسيله كاهش عدم اطمينان است.

6- كيفيت و طبيعت اطلاعات مورد مبادله بين مردم در طول زمان تغيير مي كند.

7- پيش بيني رفتار مردم به شكلي قاعده مند ممكن است.

وقتي دوغريبه با هم ملاقات مي كنند ، تمركز اوله آنان بر كاهش سطوح عدم اطمينان در آن موقعيت است و سطوح عدم اطمينان آنان هم در حوزه هاي رفتاري و هم در حوزه هاي شناختي وجود دارند. به اين معنا كه آنان ممكن است ندانند چگونه رفتار كنند (يا فرد مقابل چگونه رفتار خواهدكرد) و يا ممكن است از ذهنيت خود درباره ي ديگري و همچنين ذهنيت طرف مقابل درباره ي خود مطمئن نباشند. عدم اطمينان در سطوح فردي و رابطه اي رخ مي دهد.

B-2- نظريه نفوذ اجتماعي (Social Penetration Theory )

Irwin Altman & Dalmas Taylor

چهار پيش فرض اين نظريه عبارتند از:

1- روابط از شكل غير صميمي و سطحي به شكل صميمي و عمقي پيش مي روند.

2- پيشرفت روابط، معمولا منظم و قابل پيش بيني است.

3- پيشرفت روابط شامل كاهش نفوذ و همچنين زوال و قطع رابطه نيز مي شود.

4- خودافشايي(Self-disclosure ) در محوريت پيشرفت روابط قرار دارد.

نظريه پردازان نظريه نفوذ اجتماعي اعتقاد دارند كه روابط ميان فردي به شيوه اي تدريجي و قابل پيش بيني رشد مي يابند. نظريه نفوذ اجتماعي بيان مي كند كه خودافشايي روش اصلي براي پيشبرد روابط غيرصميمانه و كم عمق به روابط عميق و صميمانه است. البته با وجود اين كه خودافشايي مي تواند منجر به روابط صميمانه تر گردد، ممكن است فرد را آسيب پذير سازد.

چهار مرحله نفوذ اجتماعي عبارتند از:

Oriention >>> Exploratory >>> Affective Exchange >>>Stable Exchange >>> Affective Exchange

1- مرحله آشناسازي (orientation stage) كه شامل آشكار كردن ابعاد كوچكي در باره خودمان است.

2- مرحله تبادل عاطفي مقدماتي (stage Exploratory Affective Exchange) كه منتج به ظاهر كردن شخصيت ما براي ديگران مي شود.

3- مرحله تبادل عاطفي (Affective Exchange stage )كه خودانگيخته بوده و براي طرفين بسيار راحت است.

4- مرحله تبادل پايدار(Stable Exchenge stage ) كه منتج به خودافشايي و خودانگيختگي كامل براي طرفين مي شود.

B-3 نظريه تبادل اجتماعي (Social Exchange Theory)

John Thibaut & Harold Kelley

پنج پيش فرض نظريه تبادل اجتماعي بدين قرار هستند:

1- انسان در پي پاداش بوده و از مجازات احتراز مي كند

2- انسان ها موجوداتي منطقي هستند.

3- معيارهايي كه انسان ها براي ارزيابي هزينه ها و پاداش ها به كار مي برند از زماني به زمان ديگر و از انساني به انسان ديگر متفاوت است.

4- روابط وابسته به هم (لازم و ملزوم) هستند.

5- حيات ارتباطي يك فرآيند است.

طبق اين نظريه عامل اصلي در روابط بين فردي ارضاي علايق و منافع شخصي طرفين است. علايق شخصي لزوماً بد نيستند و عملاً مي توانند روابط را تقويت نمايند. تعاملات بين فردي قابل مقايسه با مبادلات اقتصادي هستند كه در آن ها مردم زماني رضايت مي يابند كه در مقابل پرداخت خويش معادل منصفانه اي به دست آورند. تبادل ممكن است به چندين شكل (ساختار) واقع شود كه شامل ؛

- تبادل مستقيم (Direct Exchange ) كه در آن دو فرد هزينه و پاداش را رد و بدل مي كنند.

- تبادل عمومي‌(Generalized Exchange ) يا تعميم يافته كه در آن رد وبدل كردن شامل شبكه اجتماعي شده و محدود به دو نفر نمي شود.

- مبادله فعال ( Productive Exchange ) كه در آن طرفين هزينه ها و بهره ها را هم زمان متحمل مي شوند.

B-4 نظريه ديالكتيك ارتباطي (Relational Dialectics Theory)

Lesli Baxter & Barbara Montgomery

چهار پيش فرض نظريه ديالكتيك رابطه اي بدين قرار مي باشند:

1- روابط خطي نيستند.

2- حيات رابطه اي با تغييرات شكل مي گيرد.

3- تضاد (تقابل) واقعيت بنيادين در حيات رابطه اي است.

4- ارتباطات در مركز سازمان دادن و گفتگو بر سر تضادهاي رابطه اي مي باشد.

حيات رابطه اي هميشه برقرار است. مردم در جريان روابط به طور مستمر، تقابل نيازهاي متضاد را احساس مي كنند. اساساً مردم دوست دارند كه هم استقلال و هم ارتباط ، هم خودگشايي و هم حفظ حريم شخصي ، هم تنوع و هم قابليت پيش بيني را با يكديگر داشته باشند. مردم هنگام برقراري روابط تلاش مي كنند بين اين نيازهاي متضاد سازش ايجاد كنند، اما هرگز نياز خويش به هر دو عنصر از هر جفت متضاد را نديده نمي گيرند.

جدل هاي اصلي رابطه اي (Interactional Dialectics ) تنش هاي ساخته و منتج شده توسط ارتباطات كه عبارتند از:

- خودمختاري و ارتباط (autonomy & connection ) تنش مهمي در روابط كه نشان دهنده ي نيازهاي متقابل ما براي نزديكي به ديگران و همچنين جدايي از آنان است.

- خودافشايي و حفاظت(openness and protection) كه تنشي مهم در رابطه است و مبتني بر نيازهاي متقابل ما براي گفتن اسرارمان و همچنين مخفي نگاه داشتن آن ها مي باشد.

- تازگي و پيش بيني پذيري (novelty & predictability ) تنشي رابطه اي كه نشان دهنده تقابل نيازهاي ما به ثبات و همچنين تنوع مي باشد.

جدل هاي متني يا محيطي (Contextual Dialectics ) تنش هاي منتج شده از جايگاه رابطه در درون فرهنگ است كه عبارتند از:

- جدل هاي حريم خصوصي و عمومي (public & private dialectic ) تضادهاي بافتي كه منتج از رابطه حريم خصوصي و زندگي عمومي است.

- جدل هاي واقعيت و ايده آل ها (real & ideal dialectic ) تضادهاي متني منتج از تفاوت ما بين روابط آرماني و روابط عملي مي باشد.

B-5 نظريه مديريت حريم ارتباطات(Communication privacy Management Theory )

Sandra Petronio

پيش فرض هاي نظريه مديريت حريم ارتباطات عبارتند از:

1- انسان ها تصميم ساز هستند.

2- انسان ها قاعده ساز و قاعده مند هستنتد.

3- در تصميم هاي انسان ها و قواعد آن ها به همان اندازه كه به خويشتن توجه مي شود ملاحظاتي نسبت به ديگران وجود دارد.

خودافشايي در روابط نيازمند مديريت محدوده هاي خصوصي و عمومي است. اين محدوده ها مابين احساس نياز به خودگشودگي و احساس هايي كه فرد خواهان خصوصي ماندنشان است، وجود دارد. خودگشودگي در بهبود روابط، چيزي فراتر از آشكار كردن اطلاعات شخصي براي ديگران است. بحث درباره اين محدوده ها و هماهنگي آن ها نيز لازم است. تصميم هاي مبتني بر خودگشودگي نيازمند مراقبت دقيق هستند.

C – گروه ها و سازمان ها (Groups & Organizations )

C-1 تفكر گروهي (Group think )

Irving Janis

نظريه تفكر گروهي مبتني بر ارتباطات گروه هاي كوچك است. سه پيش فرض حياتي اين نظريه عبارتند از:

1- وضعيت گروهي انسجام بالايي را به وجود مي آورد.

2- حل مشكل به شكل گروهي ، فرآيندي هماهنگ است.

3- گروه ها و تصميم سازي گروهي بعضي اوقات پيچيده هستند.

تفكر گروهي زماني رخ مي دهد كه گروه هاي كاملا يك دست از در نظرگرفتن جايگزين هاي بديل كه مي توانند تأثير جدي در حل مشكلات اساسي آن ها داشته باشند بازمي مانند. غالبا اعضاي گروه مشابه هم فكر مي كنند و در شريك شدن با عقايد متفاوت ديگران بي ميل هستنتد. در چنين حالتي گروه ها ممكن است تصميم هاي شتاب زده و بي حسابي بگيرند كه برخي از اين تصميم ها ممكن است عواقب طولاني در پي داشته باشند.

آفت هاي تفكر گروهي عبارتند از:

- مبالغه در برآورد توانايي گروه (Overstimation of the group ) شامل باورهاي است كه گروه را بيش از آنچه در واقع هست توانا مي بينند. دو آفت مشخص در اين دسته بندي وجود دارند:

1- باور به اينكه گروه آنقدر ويژه و خاص است كه مي تواند بر همه موانع غلبه كند.

2- فرض اين كه اعضاي گروه انديشمند و خوب هستند بنابراين همه تصميم هاي آنان خوب است.

- تفكر با ذهن بسته (closed-mindedness ) تمايل گروه به ناديده گرفتن تفاوت ها در مردم و تذكرات آنان نسبت به تفكر گروهي ضعيف. دو آفت مشخص در اين دسته بندي وجود دارد:

1- كليشه هاي مبتني بر پيش فرض دشمن انگاشتن حريفان گروه

2- حالتي كه در آن اعضاي گروه هشدارها نسبت به تصميم هاي خود را ناديده مي گيرند.

- فشار براي يكسان شدن (Pressure Toward Uniformity ) زماني رخ مي دهد كه اعضاي گروه صرفا براي همراهي كردن ، همراي مي كنند. چهار آفت مشخص آن عبارتند از:

1- خود سانسوري كه اعضاي گروه ايرادهاي خود نسبت به موضوع و بحث هاي مخالف را تقليل مي دهند.

2- اين باور كه سكوت افراد به معني موافقت آنان است.

3- وجود افرادي كه گروه را از اطلاعات مخالف محافظت مي كنند.

4- تأثيرگذاري مستقيم بر اعضايي از گروه كه افكار مغاير با اكثريت را عرضه مي كنند.

C-2 نظريه ساختاري كردن انطباقي (Adaptive Structuration Theory )

Anthony Giddens , M.Scott poole , David R.Seibold & Robert D.Mcphee

پيش فرض هاي اساسي راهنماي اين نظريه عبارتند از:

1- گروه ها و سازمان ها از طريق به كارگيري قواعد و منابع توليد شده و بازتوليد مي گردند.

2- قواعد ارتباطات هم به عنوان ابزاري براي تعامل و هم نتيجه آن ظاهر مي شوند.

3- ساختارهاي قدرت در سازمان ها حاضر هستند و فرايند تصميم سازي را بوسيله عرضه اطلاعاتي به ما براي بهترين شيوه ي عملي ساختن تصميم هايمان هدايت مي كنند.

گروه ها و سازمان ها ساختارهايي به وجود مي آورند كه مي توان آن ها را به عنوان منابع و قواعد سازمان درنظرگرفت. اين ساختارها به نوبه ي خود نظام هاي اجتماعي درون سازمان را به وجود مي آورند. گروه ها و سازمان ها به دليل شيوه ي عملي ساختن ساختارهاي سازمان توسط اعضايشان به حيات و بازتوليد و تداوم خود نايل مي شوند. در گروه ها و سازمان ها ساختارهاي قدرت منجر به تصميم گيري آن ها مي شود.

C-3 نظريه فرهنگ سازماني (Organizational culture theory)

Geertz , Pacanowsky & O'Donnell-Trujillo

سه پيش فرض اصلي اين رويكرد عبارتند از:

1- افراد سازماني احساس مشتركي از واقعيت سازماني خلق كرده و حفظ مي نمايند كه منجر به درك بهتري از ارزش هاي سازمان مي شود.

2- به كارگيري و نعبير نشانه ها براي فرهنگ سازماني حياتي مي باشد.

3- فرهنگ ها در سازمان ها تغيير مي يابند و تفسيرها از كنش هاي درون اين فرهنگ ها گوناگون هستند.

ارزش ها، معيارها و قواعد درون يك فرهنگ هستند و ارزش هاي يك سازمان ، قواعد و معيارهاي آن سازمان هستند كه اعضاي سازمان را نسبت به آن چه مهم است آگاه مي كنند.انسان ها همانند حيواناتي هستند كه در شبكه هايي (تارهايي) كه در كارشان به وجود مي آورند معلق هستند. فرهنگ سازماني مركب از نمادهاي مشتركي است كه هر يك معناي واحدي دارند. گزارش هاي سازماني، تشريفات ، و مناسك مثال هايي از آن چه فرهنگ يك سازمان را تشكيل مي دهد ، هستند.

C-4 نظريه اطلاعات سازماني (Organizational Information Theory )

Karl Weick

سه پيش فرض اساسي اين نظريه عبارتند از :

1- سازمان هاي انساني در محيطي از اطلاعات قرار دارند.

2- اطلاعاتي كه يك سازمان به دست مي آورد بر اساس نوع ابهام آن ها متفاوت هستند.

3- سازمان هاي انساني براي كاستن ابهام اطلاعات درگير فرآيند پردازش اطلاعات مي شوند.

فعاليت اصلي سازمان ها فرآيند شفاف ساختن و فهميدن معناي اطلاعات دوپهلو و مبهم مي باشد. افراد سازماني اين فرآيند واضح ساختن و درك كردن را از طريق تصويب مقررات ، گزينش ، و ثبت و ضبط اطلاعات انجام مي دهند. سازمان ها به ميزاني كه قادر به كاهش دوپهلويي و ابهام از اين راه ها باشند، موفق هستند.

D عامه مردم (The public )

D-1 علم معاني بيان (The Rhetoric )

Aristotle

پيش فرض هاي اين نظريه عبارتند از:

1- سخنوران تأثيرگذار بايد به مخاطبان خويش توجه كافي بكنند.

2- سخنوران تأثيرگذار تعدادي دلايل اثباتي براي سخنان خود به كار مي گيرند.

نظريه علم معاني بيان مبتني بر توانايي هاي قابل دسترسي براي اقناع مي باشد به اين معنا كه سخنوري كه علاقمند به اقناع مخاطب خويش است لازم است كه سه برهان و دليل علم بيان را درنظربگيرد: منطق، احساسات و اخلاقيات. خود مخاطبين نيز به همان اندازه در اقتاع مؤثر اهميت دارند.

D-2 نمايشي كردن (Dramatism )

Kenneth Burke

سه پيش فرض نظريه نمايشي كردن عبارتند از:

1- انسان ها، حيواناتي هستند كه از نشانه ها (سمبل) استفاده مي كنند.

2- زبان و سمبل ها (نشانه ها) سيستم مهمي را براي انسان تشكيل مي دهند.

3- انسان ها تصميم گيرنده هستند.(انتخاب گر)

زندگي يك نمايش است. همانند يك بازي نمايشي، زندگي نيازمند بازيگر، صحنه، نقش، برخي ملزومات بازي براي عملي شدن آن ، و قصد و هدف است. يك منتقد علم بيان قادر به درك انگيزه هاي يك سخنور به وسيله ي تحليل اين عناصر مي باشد. علاوه بر اين جبران گناه انگيزه ي غايي است و متخصصين علم بيان زماني مي توانند موفق باشند كه مخاطبان خويش را با چيزي براي جبران خطا مواجه كنند.

D-3 پارادايم روايتي (The Narrative Paradigm )

Walter Fisher

پيش فرض هاي اين نظريه عبارتند از:

1- انسان ها موجوداتي روايت گر هستند.

2- انتخاب گري و ارتباطات مبتني بر دلايل مطلوب هستند.

3- دلايل مطلوب توسط موضوعاتي از تاريخ ، زندگي نامه ، فرهنگ و شخصيت تعيين مي شوند.

4- عقلانيت لازم براي مطلوب بودن مبتني بر ذهنيت مردم از ميزان انسجام و صداقت آن نسبت به زندگي واقعي است.

5- براي مردم زندگي به شكل مجموعه اي از روايت ها تجربه مي شود كه بايد از ميان آن ها انتخاب كرد. ما همچنان كه انتخاب مي كنيم ، زندگي را در فرآيندي از بازتوليد هاي پي درپي تجربه مي كنيم.

انسان ها موجوداتي قصه گو هستند. منطق روايت گري مقدم بر منطق سنتي به كار رفته در مباحث است. منطق روايتي ، يا منطق دلايل خوب ، مبتني بر اين است كه مردم اعتبار گويندگان را بر اساس چگونگي انسجام روايت هاي آنان و ميزان وفاداريشان به حقيقت ارزيابي مي كنند.

D-4 مطالعات فرهنگي (Caltural Studies )

Stuart Hall

پيش فرض هاي نظريه مطالعات فرهنگي عبارتند از:

1- فرهنگ همه واقعيت هاي رفتارهاي انسان را مورد تهاجم قرار داده و آن را تحت نفوذ در مي آورد.

2- مردم بخشي از ساختار سلسله مراتبي قدرت هستند.

رسانه ها بازتاب دهنده ي ايدئولوژي طبقه حاكم در جامعه هستند. از آن جايي كه رسانه ها تحت كنترل سازمان ها (نخبگان) هستند ، اطلاعات عرضه شده به عامه مردم ناچاراً تأثيرگرفته و شكل يافته توسط منافع ذهني آنان است. هنگام تفسير فرهنگ لازم است تأثير رسانه ها و نقش قدرت نيز مورد ملاحظه قرار گيرد. برخي مفاهيم در اين نظريه عبارتند از:

- ايدئولوژي : چارچوبي كه براي دركي از وجود ما به كار گرفته مي شود.

- جنگ هاي فرهنگي : مناقشات فرهنگي درباره ي معنا، هويت، و تأثيرات

- هژموني : باور گرامشي مبني بر اين كه مردم از وجود و نفوذ سلطه در همه ي ابعاد زندگي شان ناآگاه هستند.

- تئاتر مناقشات : رقابت ايدئولوژي هاي فرهنگي گوناگون

- ضد هژموني : وقتي مردم رفتارهاي هژمونيك را در چالش با سلطه در زندگي خويش به كار مي گيرند.

E رسانه ها (The Media )

E-1 نظريه تحليل كاشت (Cultivation analysis )

George Gerbner

سه پيش فرض اين نظريه عبارتند از:

1- تلويزيون الزاما و اساسا از ساير شكل هاي رسانه هاي جمعي متفاوت است.

2- تلويزيون شيوه ي تفكر و ارتباط جامعه ما را شكل مي دهد.

3- تأثير تلويزيون محدود است.

تلويزيون و ساير رسانه ها در چگونگي مشاهده ي جهان توسط مردم نقشي بسيار اساسي دارند. در جامعه امروزي اغلب مردم اطلاعات خود را بيشتر از منابع واسطه اي به دست مي آورند تا اين كه حاصل تجربه مستقيم باشد. بنابراين منابع واسطه اي قادرند احساس شخص از واقعيت را شكل بدهند. خصوصا در رابطه با مسئله خشونت اينچنين است. مشاهده زياد تلويزيون پرورش دهنده ي اين احساس است كه جهان مكاني پرخشونت مي باشد. طبق اين نظريه لازم نيست كه تلويزيون يك تأثير عمده داشته باشد بلكه مي تواند با آثار محدود ولي مداوم بر ديدگاه ها اثر بگذارد.

E-2 نظريه استفاده و رضايت مندي (Uses and Gratifications Theory )

Elihu Katz , Jay G.Blumler & Michael Gurevitch

پنج پيش فرض اساسي اين نظريه عبارتند از:

1- مخاطب ، فعال بوده و استفاده وي از رسانه ها هدفمند مي باشد.

2- ابتكار ربط دادن موضوع ارضاي نياز به انتخاب رسانه ي خاص ، بستگي به فرد فرد مخاطبين دارد.

3- رسانه ها با ساير منابع در ارضاي نيازهاي انسان ها رقابت دارند.

4- مردم خودآگاهي كافي در استفاده از رسانه ، منافع و همچنين انگيزه هاي خويش دارند كه بتوانند به محققين تصويري دقيق از شيوه ي استفاده ي خود ارايه دهند.

5- قضاوت ارزشي درباره ي محتواي رسانه ها تنها به وسيله ي خود مخاطب قابل تعيين است.

مردم رسانه هاي خاصي را انتخاب و استفاده مي كنند. با تأكيد بر ديدگاه تأثير محدود، رسانه ها داراي تأثير كمدرنظر گرفته مي شوند، زيرا مخاطبين قادرند بر رسانه ها كنترل اعمال كنند. نظريه ي استفاده و رضامندي اغلب با اين پرسش مطرح مي شود:

مردم با رسانه ها چه مي كنند؟

E-3 نظريه مارپيچ سكوت (Spiarl of silence Theory )

Elisabeth Noelle – Neumann

سه پيش فرض اصلي اين نظريه عبارتند از:

1- جامعه افراد منحرف از هنجارهاي اجتماعي مرسوم را به انزوا تهديد مي كنند، ترس از انزوا امري فراگير و جاري است.

2- اين وحشت از انزوا باعث مي شود كه افراد هميشه برآوردي از وضعيت افكار و عقايد داشته باشند.

3- رفتارهاي عمومي ، از طريق تأكيد افكارعمومي تأثير مي پذيرد.

با توجه به قدرت بسيار زياد رسانه ها، تأثير آنها بر افكار عمومي ماندگار است. رسانه هاي جمعي در هماهنگي با نظر اكثريت حاكم در جهت خاموش كردن نظرات اقليت در زمينه ي مسايل فرهنگي عمل مي كنند. هراس از انزوا كساني را كه داراي تفكر در اقليت هستند، وادار مي كند كه طبق باورهاي سايرين (اكثريت) عمل كنند. افرادي كه از انزواي اجتماعي مي ترسند در معرض فشار هستند كه آن چه را ديدگاه اكثريت فرض مي شود، تأييد نمايند، و به اين شكل حتي از شناختن همفكران خويش نيز باز مي مانند. البته گاهي اوقات اقليت خاموش با عملگرايي صداي خود را بلند مي كند.

E-4 نظريه تأثير رسانه ها (Medium Theory )

Marshall Mcluhan

سه پيش فرض اصلي اين نظريه عبارتند از:

1- رسانه ها هر عمل و شيوه ي رفتاري را به جامعه القا مي كنند.

2- رسانه ها درك ما را تثبيت كرده و تجارب ما را شكل مي دهند.

3- رسانه ها دنياي ما را يكپارچه مي سازند.

مك لوهان مدعي است كه رسانه هاي هر عصر ماهيت جامعه ي آن عصر را معين مي كننتد. وي همچنين معتقد است رسانه ها امتداد حواس انسان هستند. طبق اين نظريه جامعه همزمان با رشد فنآوري ها در آن رشد كرده اسصت . از حروف الفبا تا اينترنت ما از رسانه ها تأثير گرفته ايم و بر آن ها تأثير گذاشته ايم. به بيان ديگر، رسانه خود پيام است. قواعد رسانه ها، تشديد ، كهنه شدن، بازيابي و تثبيت، به ما نشان مي دهند كه فنآوري با فنآوري هاي جديد بر رسانه ها اثر مي گذارد. مك لوهان مي گويد كه انسان ها بيش از اين نمي تواند در انزوا زندگي كنند بلكه توسط رسانه هاي مختلف الكترونيكي به شكل مداوم و يا غير مداوم در ارتباط خواهند بود و اين روند منجر به شكل گيري دهكده ي جهاني مي شود.

F فرهنگ و تنوع (Culture and Diversity )

F-1 نظريه مناقشه حيثيتي (Face-Negotiation Theory )

Stella Ting-Toomey

پيش فرض هاي اين نظريه عبارتند از:

1- هويت فردي در تعاملات بين فردي، آنجا كه افراد بر سر هويت هاي مختلف خويش از فرهنگي به فرهنگ ديگر بحث مي كنند، مهم است.

2- مديريت مناقشه از طريق حفظ آبرو و فرهنگ انجام مي شود.

3- برخي اعمال مشخص انگاره ي شخصي (self-image) حفظ و نيك داشت آبروي فرد را مورد تهديد قرار مي دهند.

مردم در فرهنگ هاي فردگرايانه و جمع گرايانه آبرو وجه خود را در مناقشات چگونه حفظ مي كنند؟ نظريه مناقشه حيثتي مبتني بر مديريت و حفظ آبرو است ، كه شرح مي دهد چگونه انسان هايي از فرهنگ هاي متفاوت مناقشات حيثيتي را در جهت حفظ وجه خويش مديريت مي كنند . ملاحظات مبتني بر آبروي خويشتن و آبروي ديگري تفسيركننده ي مناقشات حيثيتي ما بين افراد با فرهنگ هاي متفاوت است.

F-2 نظريه ديدگاه(Standpoint Theory )

Nancy C.M.Hartsock

پنج پيش فرض نظريه ي نقطه نظر(ديدگاه) عبارتند از:

1- حيات مادي ( جايگاه طبقاتي ) ساختاردهنده و محدود كننده ي درك و دريافت روابط اجتماعي است.

2- هنگامي كه براي دو گروه مختلف حيات مادي به دو شكل متقابل ساختار مي يابد، درك هر گروه معكوس ديگري خواهد بود ، همچنين درك گروه مسلط تنها مبتني بر بخشي از واقعيت بوده و مضر مي باشد.

3- بينش گروه حاكم روابط مادي اي را كه همه گروه ها وادار به مشاركت در آن هستند ساختاربندي مي كند.

4- بينش قابل استفاده براي گروه مظلوم (تحت ستم) مبتني بر مبارزه و تحقق خواسته هاي آنان مي باشد.

5- برداشت (ديدگاه) گروه تحت ستم ، غير انساني بودن روابط بين گروه ها را آشكار مي سازد و لزوم ايجاد دنيايي عادلانه تر را يادآور مي شود.

مردم از لحاظ ديدگاه اجتماعي در جايگاه خاصي قرار دارند. آنان در نظام سلسله مراتب اجتماعي ، جايگاه هاي متفاوتي را اشغال مي كنند. به همين دليل افراد موقعيت هاي اجتماعي را از جايگاه اجتماعي با مزيت خاص مشاهده مي كنند. هر ديدگاه با مزيت خاص، لزوما فقط دركي بخشي و ناكامل از حيات اجتماعي ارايه مي دهد. با اين وجود كساني كه در سطوح پايين اين سلسله مراتب جاي مي گيرند تمايثل دارند درك كامل تري از موقعيت هاي اجتماعي نسبت به كساني كه در سطوح بالا هستند، پيدا كنند.

F-3 نظريه گروه خاموش (Muted Group Theory )

Cheris Kramarae

بخش اعظم نظريه پردازي و كاربرد نظريه ي گروه خاموش بر زنان به عنوان يك گروه خاموش تمركز يافته است. سه پيش فرض اصلي اين نظريه عبارتند از:

1- زنان دنيا را متفاوت از مردان درك مي كنند به اين دليل كه تجارب متفاوت زنان و مردان و فعاليت هاي آنان ريشه در تقسيم كار دارد.

2- به دليل سلطه سياسي مردان ، شيوه ي شيوه ي تفكر مردانه مسلط شده است و مردان در مقابل تجربه هاي آزادانه ي زنان به عنوان الگويي جايگزين مقاومت مي كنند.

3- زنان به منظور مشاركت در جامعه ، بايد الگوهاي خود را به قالب هاي قابل درك مردانه تغييير دهند.

زبان (كلام) بيشتر در خدمت مردان اسنت تا زنان (و شايد امريكايي هاي اروپايي الاصل بيشتر از امريكايي هاي آفريقايي الاصل و ساير گروه ها) .

اين مسئله به اين دليل روي مي دهد كه تجربه هاي مردان امريكايي اروپايي الاصل در زبان نام ها و كلمات مشخصي دارند. در حالي كه تجربه هاي ساير گروه ها از جمله زنان اين چنين نيست. به دليل اين مشكل زباني (ارتباطي) زنان به آشكاري مردان در نظام بندي هاي اجتماعي حضور ندارند. همچنان كه زنان زبان كامل تري براي بيان تجارب خويش به وجود مي آورند و همچنان كه زنان و مردان تجارب مشتركي به دست مي آورند اين وضعيت الزام به تغيير پيدا مي كند. نظريه ي گروه خاموش يك نظريه ي انتقادي است و به همين دليل فراتر از توصيف يك پديده (خاموش بودن زنان) مي رود تا به ايجاد تغيير در اين وضعيت برسد.

F-4 نظريه ي انطباق ارتباطي (Communication Accommodation Theory)

Howard Giles

چهار پيش فرض اصلي اين نظريه عبارتند از:

1- مشابهت ها و تفاوت هاي رفتاري و كلامي در همه مكالمه ها وجود دارد.

2- شيوه اي كه ما با آن كلاك و رفتار ديگري را درك مي كنيم چگونگي ارزش گذاري ما را نسبت به مكالمه معين مي كند.

3- زبان و رفتار منتقل كننده ي اطلاعات درباره ي وضعيت اجتماعي و تعلقات گروهي هستند.

4- ميزان انطباق بسته به درجه آمادگي و چارچوب هاي هنجاري فرآيند انطباق تغيير مي كند.

اين نظريه به انگيزه ها و پيامدهاي اساسي و نهفته اي كه هنگام تغيير شيوه ي ارتباطي دوگوينده روي مي دهد توجه دارد. هنگام ارتباط، مردم در تلاش هستند تا سبك صحبت خود را با ديگران منطبق ساخته و يا هماهنگ كنند. چنين چيزي به دو روش عملي مي شود؛ واگرايي و همگرايي . گروه هاي داراي غرور قومي يا نژادي اغلب از تمايز استفاده مي كنند (واگرايي) تا هويت گروهي خويش را برجسته سازند. همگرايي زماني روي مي دهد كه نياز شديدي به حمايت اجتماعي، اغلب از جانب افراد فاقد قدرت، وجود داشته باشد.

Introducing COMMUNICATION THEORYS

Richard west / Lynn H.Turner

ترجمه: فرید محمد نژاد

No comments: