Thursday, October 9, 2008

سيطره جهاني شدن؛از ايده به عمل، در اصلاح آموزش عالي؛ ديويد اي.بلوم

سيطره جهاني شدن

از ايده به عمل، در اصلاح آموزش عالي

نويسنده: ديويد اي. بلوم

مقدمه:

مواردي كه پيرامون آن در اين مقاله صحبت مي‏شود در كلمه «تنافضات» به بهترين نحو خلاصه مي‏شود. ما همه تصديق مي‏كنيم كه در جهان تضادها زندگي مي‏كنيم و تناقضات مي‏‏توانند مدت زماني طولاني ادامه يابند. مطمئناً همه رمان مشهور جرج اورول (1984) را مي‏شناسند نكته‏اي كه ممكن است ناشناخته باشد آن است كه اورول در آن كتاب لغت جديدي ابداع نمود. «فكر دوگانه» مفهومي است كه توصيف جالبي را از شخصيت بسياري افراد و موقعيت سازمان‏هايي كه خود را اعضاي گروه سياست توسعه جهاني به شمار مي‏آورند ارائه مي‏كند. به قول معروف اورول:٭

«فكر دوگانه يعني نگهداري دو اعتقاد متناقض در فكر يك نفر و پذيرفتن همزمان هر دوي آنها»

هر كسي آموزش را براي توسعه ضروري مي‏بيند اما تا كنون تعداد خيلي كمي از سياست‏گذاران آموزشي در كشورهاي در حال توسعه ارزش آموزش عالي را درك نموده‏اند. اين يكي از تناقضات متعددي است كه آموزش عالي و سياست آموزش عالي در كشورهاي در حال توسعه نشان مي‏دهد. به آموزش همواره به عنوان يكي از ضروريات توسعه موقعيت ممتاز داده مي‏شود. اما در اكثر مواقع از آموزش عالي سخني به ميان نمي‏آيد.

سازمان‏هايي چون بانك جهاني با ديدگاه سنتي امتياز خيلي پاييني به آموزش عالي داده‏اند. اعتقاد بر اين است كه آموزش عالي به روشنفكران جامعه توجه دارد. آنچه سرمايه‏گذاراي در آموزش عالي به جامعه باز مي‏گرداند بسيار كمتر از ميزان بازگشتي سرمايه‏گذاري در آموزش ابتدائي و متوسطه است.

در گزارش جديد بانك جهاني «سازماندهي جامعه دانايي: چالش‏هاي تازه براي آموزش عالي» بانك خودش پذيرفته است كه «بيشتر حمايت‏هاي مالي فراهم شده براي آموزش عالي در بخش‏هاي ديگر خرج شده‏اند...» بانك به ندرت قادر به ارائه بلندمدت و فراگير حمايت مالي براي آموزش عالي است كه براي اصطلاح موفقيت‏آميز آن و ساخت نهادي موثر مورد نياز است.

جهاني شدن آشكار مي‏نمايد: چنين موقعيتي كه از يك طرف اعتقاد به ضروري بودن آموزش وجود دارد و از طرف ديگر از بالاترين سطح آموزش غفلت مي‏شود، اساساً با نيازهاي كشورهاي در حال توسعه همخواني ندارد. همچنين استدلال مي‏شود، فشارهايي كه جهاني شدن به آموزش عالي اعمال مي‏كند، اصلاح را ضروري مي‏نمايد.

اما اين نظرات براي اصلاح كافي نمي‏باشند و اينجا تناقض ديگري در ارتباط با هر دو بحث، توسعه و آموزش عالي وجود دارد: خط مشي و سياست‏گذاري زمان بيش از اندازه‏اي را براي پيدا‏ كردن ايده‏هاي هوشمند به منظور اصلاح صرف مي‏كند، اما زمان اندكي را به پياده‏سازي و نحوه بكارگيري موثر سياست‏ها اختصاص مي‏دهد. و در اكثر حوزه‏هاي اولويت دار توسعه اين وضعيت وجود دارد. اما اين مقاله صرفاً به آموزش عالي محدود مي‏شود. بنابراين سه مرحله اصلي مورد نظر قرار مي‏گيرد:

ـ مرحله اول: آموزش عالي براي ارتقاي توسعه پايدار انساني و رشد اقتصادي ضروري است. نعمت فراوان و شكوه و جلالي كه صرفاً كشورهاي غني مي‏توانند فراهم نمايند ادامه نخواهد داشت بلكه يك ضرورت مطلق براي همه كشورها و خصوصاً كشورهاي فقير است.

ـ مرحله دوم: فشارهاي جهاني شدن ايجاب مي‏نمايد كه ما به طور پايدار منابع بيشتري را به آموزش عالي اختصاص دهيم و اينكه ما همچنين در هر دو سطح نهادهاي فردي و كل سيستم اصلاح انجام دهيم.

ـ مرحله سوم: ايده‏هاي خوب كافي نيستند. تمركز بر بكارگيري، حداقل به اندازه طرح راهبرد مهم است. واقعيت مشكلات تبديل يك ايده به عمل و تبديل آن به مقياس بايد در نحوه‏ي بكارگيري در نظر گرفته شوند.

به ترتيب اهميت به هر يك از اين سه موضوع پرداخته مي‏شود.

اهميت آموزش عالي: جهاني شدن با دقت و توجهي موشكافانه و هدفمند به سيستم‏ها و موسسات آموزش عالي در هر كشوري روي آورده است. جهاني شدن به فرايندهايي كه بواسطه آنها كشورها با انتقال كالاها، سرمايه نيروي كار و ايده‏ها بيشتر با هم تلفيق مي‏شوند، معطوف و منتسب مي‏شود. تجارت ـ مجراي اصلي‏اي كه جهاني شدن از طريق آن اتفاق مي‏افتد. مزاياي هنگفتي عرضه مي‏نمايد.

چرا كه هر كشوري را در اختصاصي كردن، آنچه را به نحو احسن انجام مي‏دهد، مجاز مي‏شمرد. به عبارت ديگر براي داشتن يك طبقه بين‏المللي ارتقاء يافته جهاني شدن هم‏ كار را ساده كرده و هم خود بواسطه پيشرفت‏ها با طبقه كارگري بين‏المللي ارتقا يافته همراه گشته و چنين برداشت مي‏شود كه ايده‏هاي جديد بسيار سريعتر از هر زمان در طول تاريخ به ثمر مي‏رسند و تكنولوژي‏هاي جديد، توسعه يافته و جايگزين مي‏شوند. دانش به شكل فراينده‏اي مشخصه‏ي مهم ثروت ملت‏ها گشته و دسترسي به دانش و توانايي انتشار آن منبع اصلي سود رقابت پذير شده است.

آموزش عالي مي‏تواند ابزاري حياتي براي كمك به كشورهاي در حال توسعه به منظور استفاده از جهاني شدن باشد. تاكنون بيشترين پيشرفت‏ها در جهان توسعه يافته بوجود آمده‏اند با اينكه كشورهاي غني تنها وطن 15% جمعيت جهان مي‏باشند. صاحب بيش از 90 درصد حقوق ثبت اختراع تاييد شده هستند. چنانچه كشورهاي در حال توسعه تمايل به دستيابي به همان مرحله را دارند. آموزش مي‏تواند ابزاري پايه‏اي براي تسريع اين فرايند باشد.

آموزش چگونگي دسترسي به ايده‏ها و تكنولوژي‏هايي كه در جاي ديگري توسعه يافته‏اند و به عمل درآوردن آنها ـ مهارت‏هايي كه آموزش عالي به طور منحصر به فردي مناسب ايجاد آنها مي‏باشد ـ مي‏تواند كشورهاي در حال توسعه را براي برداشت مزاياي جهاني شدن بدون فرايند دشوار و پرهزينه اكتشاف توانمند سازد. آموزش عالي همچنين مي‏تواند بر كشورها در جذب سرمايه خارجي و شركت موثرتر در فعاليت‏هاي بين‏المللي مختص مطالبات فني ديپلماسي، تجارت بين‏المللي و دولت جهاني، كمك كند.

به عبارت ديگر آموزش عالي مي‏تواند به كشورهاي در حال توسعه در استفاده از دگرگوني اقتصادي ايجاد شده بواسطه جهاني شدن در جهش مراحل توسعه كمك كند. جهاني شدن به نوبه خود مي‏تواند به يك كشور در بهره‏گيري از محصولات آموزش عالي كمك نمايد. يكي از مشكلات در جهان عرب به نظر مي‏رسد اين باشد كه در كشورهايي مانند مصر و اردن بسياري افراد جوان، در حال بيرون آمدن از موسسات آموزش عالي، هستند بدون آنكه شغلي براي تصدي موجود باشد. بازارهاي سخت كارگري و عدم توفيق در اتصال به جريان تجارت جهاني منجر به ايزوله شدن و ركود اقتصادي در بخش زيادي از خاورميانه است. داشتن تعداد زيادي افراد جوان تحصيلكرده سرگردان بدون شغل مي‏تواند راهي به سوي شرايط اجتماعي ويرانگر باشد.

الحاق مديريت درست به اقتصاد جهاني، از طرف ديگر مي‏تواند فعاليت‏هاي اقتصادي را ارتقا دهد، سرمايه‏گذاري خارجي را بالا برده و ايجاد اشتغال نمايد و كشورها را در جهت بهره‏گيري از مزيت محصولات سيستم‏هاي آموزش عالي‏شان و بهره‏مندي از مهارت‏ها و دانششان توانمند سازد. جهاني شدن همچنين مي‏تواند موسسات را در استفاده از درس‏هاي آموخته شده در ديگر كشورها و پيوند با موسسات خارجي براي حل مشكلات ياري نمايد.

تركيب جهاني شدن و آموزش عالي پتانسيل‏هاي عظيمي را براي توسعه استانداردهاي زندگي ارائه مي‏نمايد. براي مثال، هند با افزايش دادن صنعت مهندسي نرم‏افزار هم در بخش آموزش مهندسان نرم‏افزار و هم صنعت خدمات اداري پشتيبان و پروژه‏ها و كمپاني‏هاي جديد فعاليت‏هاي اقتصادي از مزيت‏هاي جهاني شدن بهره گرفته است بخش‏هايي از اقتصاد هند مانند بنگلور و حيدرآباد ـ كه به مرحله عمل رسيده‏اند و مثال خوبي است از كشوري كه در حال استفاده از آموزش عالي به منظور بهره‏گيري از يك فرصت از فرصت‏هاي نويد بخش ارائه شده بواسطه جهاني شدن، مي‏باشد.

بيش از هشتاد هزار نفر در صنعت high-tech بنگلور كار مي‏كنند ـ تعداد زيادي از آنها محصولات 100 دانشگاه تحقيقي و كالج‏هاي فني شهر است. ميكروسيستم‏هاي sun, microfoft, oracle, itel, ibm همه‏شان همچنين مراكز توسعه نرم‏افزار ايجاد كرده‏اند يا ارتباطاتي با شركت‏هاي محلي به منظور بهره‏گيري از ذخيره فارغ‏التحصيلان كامپيوتر ماهر هند برقرار كرده‏اند.

جامعه بين‏المللي و بيشتر كشورهاي در حال توسعه، خودشان تاكنون فوايد عظيم آموزش عالي را درك كرده‏اند. منافع هنگفتي در ارتقا آموزش پايه و دبيرستان قرار داده شده اما اهداف توسعه‏اي اعلاميه هزاره سازمان ملل و آشكارسازي اخير سران دولت‏هاي جهان در توسعه پايدار در ژوهانسبورگ هيچ توجهي به آموزش عالي نكرد. خصوصاً اين مطلب به ذهن خطور مي‏كند كه آموزش عالي به عنوان ابزاري براي دستيابي به حداقل يكي از 9 هدف توسعه‏اي هزاره سازمان ملل ذكر نمي‏شود. نگاهي به اهداف، اين را كاملاً روشن مي‏سازد كه حصول به تقريباً هر يك از آن اهداف بسيار آسان خواهد بود، اگر يك كشور سيستم آموزش عالي قوي و توليد كننده‏اي داشته باشد.

دو هدف اوليه، به عنوان مثال ـ نسبت افرادي كه درآمدشان كمتر از يك دلار در روز است و نسبتي كه در گرسنگي به سر مي‏برند ـ تا حد زيادي به توسعه اقتصادي و درجات كاهش فقر متكي است. بدون يك سيستم آموزش عالي چه كسي استراتژي‏هاي كاهش فقر را فراهم خواهد كرد؟ چه كسي تحقيقات كشاورزي را به منظور توسعه تكنولوژي‏هاي مناسب براي آناني كه از زمين كسب درآمد مي‏كنند، انجام خواهد داد؟ و چه كسي سياست‏هايي كه توسعه اقتصادي و مذاكره جبران وام‏ها و دسترسي به بازارهاي غني جهاني را در سازمان تجارت جهاني (WTO) ارتقا مي‏دهد را نشان مي‏دهد؟

هدف بعدي ـ تضمين جهاني آموزش ابتدائي و دبيرستان ـ همچنين متكي بر آموزش عالي در پروش معلماني است كه هماهنگي و تناسب كميت افزايش يافته آموزش عالي را با كيفيت بهبود يافته تضمين خواهند كرد.

براي اكثر اهداف ديگر هم مفيد است. اختيار دادن قانوني به نيازهاي زنان، در ميان خيلي چيزهاي ديگر، زنان را قادر به تصرف موقعيت‏هاي قدرت مي‌نمايد. كاهش دادن مرگ و مير كودكان نيازمند پرسنل پزشكي بهتر يا اموزش مناسب ديده است. جبران فقدان نيازهاي منابع محيطي در ميان بسياري دانش‏هاي برگرفته از ابتكارات به تحقيق در منابع انرژي جايگزين، همگي به طور دقيق به موفقيت آموزشي پيوند مي‏خورند و بويژه مهارت‏ها در توسعه و كاربرد دانش كه آموزش عالي توليد مي‏كند.

نكته اين است كه آموزش عالي فرصت‏هاي بزرگي را براي كشورهاي در حال توسعه به منظور بهره‏گيري از آنها ارائه مي‏كند و به طور مستقيم به فرايند جهاني شدن كمك مي‏كند، مي‏تواند در نيل به اهداف توسعه‏اي هزاره همكاري ‏نمايد و مي‏تواند كشورها را به منظور سازگاري با تكنولوژي جديد و برآورده كردن نيازهاي بومي قدرتمند سازد و به آنها در رسيدن به اقتصاد جهاني كمك كند.

متاسفانه، نياز آموزش عالي در كشورهاي در حال توسعه در سطح وسيعي برآورده نمي‏شود. در بيشتر جهان در حال توسعه ارائه آموزش عالي به طور اسفناكي با نيازهاي جهاني شدن ناهماهنگ است. سيستم‏هاي موجود نه نيازهاي بازار كار جهاني و نه نيازهاي اقتصادي و اجتماعي بومي را ارضا مي‏كند، اينجا تنها سه موضوع اصلي وجود دارد:

1- آنچه كه جهان امروز نياز دارد، مهارت‏هاي حل مسئله و قابليت انعطاف‏پذيري است. بسياري از دانشگاه‏هاي كشورهاي در حال توسعه امروزي بر آموزش از روي عادت تمركز مي‏كنند، جايي كه حافظه و نه خلاقيت و كنجكاوي جايزه داده مي‏شود. در جهاني كه به سرعت در حال تغيير است، موسسات آموزش عالي نبايد به دانشجويانشان تنها ياد دهند كه اكنون چه چيزي شناخته شده است بلكه چگونگي به روز نگه داشتن دانش را يادشان دهند. قابليت انعطاف و اخذ تكنولوژي‏هاي جديد گردآوري دانش، حياتي مي‏باشند اما متاسفانه در اكثر جهان در حال توسعه توجه به اين مسئله وجود ندارد.

2- عدم توفيق برنامه‏ريزي آموزشي ـ تحصيلي در رشته‌هاي كه نياز جامعه است، دربرگيري و شمول دانش، مهارت‏ها و چشم‏اندازهايي كه دانشجويان نياز است آگاهي يابند، از اهميت مشابهي برخوردار است، همان طور كه انجمن‏هاي ويژه در آموزش عالي جامعه گزارش مي‏كنند (مجدداً براي ذكر جزئيات بيشتر به آن پرداخته مي‏شود)، فشار كارهاي سازماني و اتكا به سنت، بسياري تحصيل‌كردگان علوم انساني و هنر را در رديف «بيكاران تحصيلكرده» جاي داده است.

3- در پايان، سيستم‏هاي آموزش عالي در اخذ و نگهداري فرصت‏هاي ارائه شده بواسطه پيوند جهاني ناموفق عمل مي‏كنند. جهاني شدن به افراد اجازه بيرون آمدن از مرزهاي موسساتشان و اتصال به ديگران به منظور حل مشكلات را مي‏دهد، اما شبكه‏هاي نهادي و مرزهاي متقاطع كه اميد زيادي براي ارتقا نوآوري علمي مناسب نيازهاي كشورهاي در حال توسعه مي‏دهند، هنوز كم رنگ و خام هستند.



دوم: نياز به اصلاح

پس از ارائه اظهارت پيرامون اهميت آموزش عالي اكنون به بحث نياز به اصلاح پردازيم. اين نياز در حقيقت كانون گزارش اخير انجمن ويژه٭ آموزش عالي و جامعه بود كه بواسطه يونسكو و بانك مركزي جهاني در سال 1997 گردآوري شد. (Taskforce)، انجمن ويژه، پيشنهاد كرد كه «اقدام فوري براي گسترش كميت و بهبود كيفيت آموزش عالي در كشورهاي در حال توسعه مي‏بايست الويت اصلي توسعه گردد». گزارش بيان مي‏دارد آموزش عالي «در آستانه اقتصاد دانايي همچون آموزشي ابتدائي در آستانه اقتصاد كشاورزي و آموزش دبيرستاني متوسطه در آستانه اقتصاد صنعتي است».

انجمن ويژه همچون نقطه عطفي در تفكر آموزش عالي است. رئيس بانك جهاني جيمز و نفتسون آن را به عنوان يك «نقشه راهنماي خارق‏العاده» براي سياستگذاران توسعه، توصيف كرده است و در شروع گزارش مي‌گويد: تحصيلكردگان خوب جهان در حال توسعه «مي‏توانند نيروي پرقدرتي براي تغيير باشند، اما آنها نياز به مدارس و فرصت‏هاي تحصيلي در كشورهايشان دارند». *

گزارش، رئوس موارد اصلاح آموزش عالي را مطرح مي‏كند و موانع و پيشنهادات جهت غلبه بر آنها را بيان مي‏دارد.



آموزش عالي و علاقه عمومي

اولين موضوع اصلي، شامل آموزش عالي و علاقه عمومي مي‏شود. جهل و ناداني مدرن در مورد آموزش عالي بواسطه اقتصاد دانان هدايت شده است. ـ گروه دانشمندان سطح پايين، عادت به دانستن قيمت هر چيز و ارزش هيچ چيز، داشته و ما را به راه آسان و باور نكردني تشخيص بازگشت سرمايه‏گذاري در آموزش عالي مي‌رسانند.

در اينجا زمان كافي براي توضيح محاسبه به طور كامل وجود ندارد ـ اما نكته اصلي اندازه‏گيري بازگشت آموزش عالي منحصراً در تفاوت‏هاي درآمدي است. شخصي را كه هيچ گونه تحصيلاتي ندارد، كسي كه به مدرسه ابتدائي رفته است، كسي كه دبيرستان را تمام كرده است و شخصي را با مدارك دانشگاهي در نظر بگيريد ـ هر كدام چه ميزاني بيشتر از قبلي درآمد دارد؟ سپس اين تفاوت‏ها با افزايش ميزان سرمايه‏گذاري شده در آموزش آنها، براي پيداكردن بازگشت مقايسه مي‏شوند. اين نتايج به طور كلي اظهار مي‏نمايند كه آموزش عالي بازگشت پايين‏تري از آموزش ابتدائي و دبيرستان دارد ـ و جهت آنها توجيه تحريف بودجه‏هاي دولت (و وجوه توسعه) به دور از موسسات آموزش عالي مورد استفاده قرار داده شده‏اند.

نرخ محاسبات بازگشت اشتباه محاسبه مي‏شود، زيرا آنها حدود تغييرات بهره را در كساني كه به تحصيلات عالي مي‏رسند، در نظر نمي‏گيرند. براي مثال آموزش عالي مي‏تواند كيفيت سلامتي را افزايش داده و كميت را كاهش دهد. هم‏چنانكه نرخ تحليل بازگشت نشان مي‏دهد. فوايد خصوصي براي افراد فوايد مستقيم نيروي كار نمي‏باشند. انجمن ويژه در مورد منافع آموزش عالي ديدگاه وسيعتري به نرخ بازگشت صرف دارد». آموزش عالي به طور عيني بهره‏هاي بالاتر و بيشتر در جهت بهبود درآمدهاي آنهايي كه مداركشان را دريافت مي‏كنند اعطا مي‏نمايد و بسياري از اين فوايد شكل فوايد عمومي به خود مي‏گيرد. مانند همكاري آموزش عالي در سرمايه‏گذاري، رهبري دولت، فرهنگ و دموكراسي اشتراكي و پتانسيل‏هايش براي برچيدن مضرات فقر، همه اينها سازه‏هاي حياتي براي اقتصادها و جوامع قوي‏تر هستند و مسيرهايي كه از طريق آنها سود سرمايه‏گذاري در آموزش عالي در سراسر جامعه تكثير مي‏شود.



سيستم‏هاي آموزش عالي

دومين موضوع اصلي گزارش انجمن ويژه به ضرورت تطابق يك سيستم چشم‏انداز گسترده بر آموزش عالي مربوط مي‏شود. در مورد سيستم‏هايي كه كشورها را مجبور مي‏كنند بر جنگ‏ها همانند درختان تمركز كنند فكر كنيد. در نظر گرفتن ساختار و عملكرد موسسات آموزش عالي به صورت كلي و دسته جمعي و نه فقط فردي. نظر ما در مورد سيستم‏هاي آموزش عالي همه نوع دانشگاه‏هاي تحقيقاتي عمومي تا مدارس حرفه‏اي خصوصي را شامل مي‏شود. اين ديدگاه جايگاه اين موسسات را در مقايسه با يكديگر همانند پيوندشان با مابقي سيستم آموزش و جامعه در سطح وسيعتر بيان مي‏كند. چنين چشم‏اندازي، با انواع متفاوت موسسات از دانشگاه‏هاي تحقيقي گرفته تا كالج‏هاي حرفه‏اي كه به ماموريت‏هاي متفاوتي اختصاص يافته‏اند، خودش به طور طبيعي به توسعه سيستم فكري و طبقه‏بندي شده آموزش عالي و علاقه عمومي كمك مي‏كند. پيوند با موسسات آموزش عالي در كشورهاي ديگر نيز به طور فزاينده‏اي در حال اهميت يافتن است.

اختيار:

سومين موضوع كليدي اختيار است كه بواسطه آن ما نوع چيدمان را معني مي‏كنيم، هر دو رسمي و غير‏رسمي كه به «تيم» آموزش عالي اجازه عمل مي‏دهند. بسياري از افرادي كه به انجمن ويژه دلايل ارائه مي‏كنند، به عنوان محور اصلي مشكل تأخيري وكندي تأثيرگذاري موسسات آموزش دقيقاً به اختيار اشاره نمودند و لذا ما اصول اختيار صحيح را مانند آزادي علمي، استقلال و خودگراني، نياز به كنترل و پاسخگويي، انتخاب شايسته‏وار و اصولي از اين قبيل را بسط مي‏دهيم.

هم‏چنين مجموعه‏اي از راهكارهاي تغيير اصول دانشگاه مورد توجه قرار مي‏گيرد. از مكانيسم‏هاي ويژه به منظور اكتساب و ارتقا دانشكده و انتخاب رؤساي دانشگاه به هيأت امنا شوراهاي دانشكده كتب راهنماي سازماني و كميته‏هاي سركشي.



علم و تكنولوژي

علم و تكنولوژي حوزة بعدي گزارش انجمن ويژه است.

علم مجموعه بي‏نظري از چالش‏ها را به دانشگاه‏‏‏‏ها در سراسر جهان ارائه مي‏نمايد. ابتدا دانش پايه خود، كالايي عمومي است. تحقيق اساسي علمي اغلب نيازمند سرمايه‏گذاري هنگفت براي تحويل درازمدت فوايد بسيار نامشخص است. بازار به خودي خود براي سرمايه‏گذاري در اين تحقيق خيلي مناسب نيست. بويژه كه بهره‏ها توسط فقرا بيشتر از افراد پولدار احساس مي‏شوند. همان‏طوريكه اغلب مورد توجه قرار گرفته است، در جهان امروز يافتن تأمين اعتبار براي تحقيق روي يك شامپوي جديد شوره‏سر مي‏‏تواند آسان‏تر از آزمايش و توسعه درماني براي مالاريا باشد.

دوم، شيوه‏اي كه دانش علمي توليد مي‏شود به سرعت در حال تغيير است. توليد علم به طور فزاينده‏اي در تمام محدوده‏هاي سازماني و انجام مي‏شود و شامل مشاركت بخش خصوصي و عمومي مي‏شود و اغلب (يك مشكل مهم استراتژيك هم‏چون توسعه واكسن HIV، ايدز معطوف مي‏شود.) به جاي داشتن دانشمندان منفرد در حال كار به شيوه نسبتاً ناهماهنگ در آزمايشگاه‏هايشان، به سمت كار گروهي به منظور حل يك مشكل مهم استراتژيك هم‏چون توسعه واكسن HIV (ايدز) معطوف مي‏شود.

سوم موفقيت علمي منجر به افزايش عدم قطعيت به جاي قطعيت مي‏شود. تعصب بيش از حد پيرامون مواد خوراكي اصلاح شده (به طور ژنتيك) كه دانش پيشرو، تجارت بزرگ و جهاني شدن را با هم در يك نوشابه مست كننده تركيب مي‏كند ـ مثال كاملي است از اينكه جايي كه پيشرفت علمي ويژه‏اي رسيدن به تفاهم تا چه اندازه سخت است وجود دارد. ارتباط ميان علم و جامعه به طور فزاينده‏اي در حال تغيير همراه آزاردگي است. زيرا به طور فزاينده‏اي كارشناسان بايد بپذيرند كه آنها واقعاً نمي‏دانند.

معني اين سه عامل اين است كه دانشگاه‏ها بايد اساساً بيشتر انعطاف‏پذير و مشاركتي باشند. اگر آنها مي‏خواهند به طور شايسته‏اي بر علم سرمايه‏گذاري كنند، مي‏بايست با مستعدترين گروه‏هاي علمي همكاري كرده، برنامه آموزشي متناسب جوامع مدرن ساخته و حمايت عمومي را براي تحقيقات علمي‏شان حفظ نمايند.

اين مشكلات در بسياري كشورهاي در حال توسعه درهم آميخته مي‏شوند. جايي كه به علت ضعف منابع انساني تجهيزات ناكافي، فقدان با مابقي دنياي تحقيق و بسياري عموامل ديگر، پايه علم و تكنولوژي به طور شايع و رايجي پايين است. انجمن ويژه معتقد است كه توسعه مدت زيادي اختياري نمي‏ماند بلكه در حال اجباري شدن براي تمام كشورهايي است كه سعي در رقابت در اقتصاد دانايي جهاني دارند.



اهميت آموزش عمومي

موضوعي پاياني اهميت آموزش عمومي است.

آموزش عمومي بر توسعه همه جانبه فردي و نه فقط آموزش حرفه‏اي‏شان تأكيد مي‏كند: آموزش عمومي توانايي فكر برقراري ارتباط، يادگيري و مطابقت يك چشم‏انداز وسيع تاريخي، تطبيقي نظام‏مند با موضوعات مختلف را مشخص، مي‏نمايد و پايه‏اي است براي مطالعه تخصصي آتي.

گزارش انجمن ويژه در مقدمه مصراً طالب آن است كه موارد حتي در حد اندكي توسعه آموزش عمومي با كيفيت بالا، در كشورهايي در حال توسعه. چنين آموزشي براي همه دانش آموزان نيست، اما درخواست عمومي هر كشوري وجود افرادي است كه توانايي سطح بالاي فكري در زمان‏هاي در متغييرسريع عمل كنند ـ كه بتوانند با آيا تصميم‏گيري اينكه داروهاي نوع ايدز صادر شود، تعمق كردن بر موضوعات اخلاقي شامل مواد خوراكي اصلاح ژنتيك شده، يا اقدام به توسعه يك سيستم قانونمند ملي كه بتواند قوياً از حقوق اساسي انسان‏ها حفاظت كند؛ شامل مذاكره با صندوق بين‏المللي پول مي‏شود.

مفهوم برنامه آموزش عمومي به طور طبيعي در ميان كشورها متفاوت است. به طور مثال شمال افريقا نبايد كوركورانه با مفهومي كه براي مثال در كانادا وجود دارد تطابق يابد بلكه بايد درس‏هايي كه در ديگر مكان‏ها آموخته شده را بگيرد و با نيازهاي جامعه آفريقايي سازگار نمايد. شمال آفريقا جايي كه انگليسي به طور گسترده‏اي صحبت مي‏شود براي مثال احتمالاً دوره‏هاي زبان را مانند كشور كره نياز ندارند. هرچند ممكن است دوره‏هاي بيشتري در ساخت موسسات قوي نياز داشته باشد. بنابراين كسي كه در موضوعاتي مانند حقوق، فلسفه، اقتصاد و سياست تحصيل كرده است ممكن است نسبتاً مهم‏تر باشد. طرح يك برنامه آموزش عمومي فرصت پرسش سؤالات است. يك تناقض وجود دارد ـ هم در عرصه توسعه به طور عام و هم در آموزش عالي به طور خاص ـ جايي كه زمان بيشتري صرف بحث پيرامون سياست و روش مي‏شود.

تا اينكه روش واقعاً اجرا و انجام شود.

جهت توضيح روشن‏تر اجراي سياست‏هاي جديد آموزش عالي در عصر جهاني شدن به طور خلاصه به 2 موضوع اشاره مي‏شود: اصلاح برنامه آموزشي (تحصيلي) و مهاجرت نخبگان يك نياز به شمار مي‏آيد.

اگر موسسات آموزش عالي در كشورهاي در حال توسعه قصد توليد تحصيل كردگان با استعداد را به منظور مشاركت و رقابت در جامعه جهاني در حال ظهور داشته باشند، اصلاح برنامه آموزشي يك نياز گسترده به شمار مي‏آيد. اما اصلاح برنامه آموزش معمول به تنهايي به عنوان يك مشكل فني، تكنيكي و مجزا از سياست ديده مي‏شود. در حقيقت اين مشكل هم فني و هم سياسي است و عدم موفقيت در شناخت جوانب سياسي اصلاح برنامه آموزشي معمولاً دليل عدم انجام آن است.

در بسياري موارد، معمولاً عدم توفيق اصلاح برنامه آموزشي دليل عدم انجام آن است.

در بسياري موارد، عدم موفقيت اصلاح برنامه آموزشي مي‏تواند به اتخاذ يك كميته نامناسب اجرايي نسبت داده شود. ملاحظه سهام داران در طرح برنامه آموزشي و اصلاح ضروري است و رها كردن گروه‏هاي علاقه‏مند و موثر مي‏تواند بحران‏زا باشد. تمامي گروه‏هاي متمايل به اصلاح (شامل معلمان، دانشجويان، استادان دانشگاه، كارمندان و اعطاكنندگان) مي‏بايست تشويق شوند كه ديدگاه‏هايشان را به گوش ديگران برسانند. از آنجا كه اغلب كساني وجود دارند كه بيش از همه احساس مي‏كنند بواسطه تغيير برنامه آموزشي مورد تهديد قرار گرفته‏اند دانشكاه‌هاي فعلي بايد با توجه ويژه‏اي مديريت شود. بدون اين همكاري گسترده اصلاح‏گران در به صحنه‏آوردن همان افراد مسئول ارائه برنامه آموزشي ناموفق خواهند بود.

موانع سياسي اصلاح نيز با موضوع مهاجرت نخبگان به دقت روشن مي‏شود. منابع انساني كه در سطح بالا تعليم ديده‏اند مي‏توانند اكنون به دليل پويايي بيشترآسانتر بكار گرفته شوند. دانشجوياني كه در توسعه و فراگيري دانش بامهارت هستند توجه كشورهايي كه علاقه‏مندند در رقابتشان اندكي بهتر عمل كنند و براي دولت، و سازمان‏هاي توسعه بين‏المللي كه نيازمند پركردن پست‏هاي اشغال نشده‏شان هستند را جلب مي‏نمايند. براي كشورهاي در حال توسعه اين جلب توجه به نگراني‏هاي پيرامون مهاجرت نخبگان منجر شده است. دانشجوياني كه هزينه تحصيلاتشان بواسطه يك كشور در حال توسعه پرداخته شده است مهارت‏هاي مورد نياز را در خارج از كشور ياد گرفته و پس از اندكي همكاري با كشور خود هزينه‏شان را نقدي پرداخت مي‏كنند.

فرار مغزها موضوع بحث پيرامون سرمايه‏گذاري در آموزش عالي را سخت مي‏كند. چناچه تعداد قابل ملاحظه‏اي از بهترين دانشجويان يك كشور كه تحصيلاتشان از بيت‏الممال عمومي پرداخت شده است به محض اينكه دانشگاه را تمام مي‏كنند مهاجرت كنند، كشور چه بهره‏اي از سرمايه‏گذاري به دست آورده است؟ سولاتي مانند اين تهديدهاي جدي براي فرايند اصلاح ايجاد مي‏نمايد. مگر اينكه مهاجرت مغزها در سياست‏هاي مراحل توسعه در نظر گرفته شود. كه ممكن است تصميم‏گيري پيرامون سرمايه‏گذاري در آموزش عالي را پيچيده سازد و تضادهاي سياسي قوي ايجاد نمايد.

نكته اينجاست كه ملاحظه سياست‏هاي اصلاح همچون جوانب فني آن بسيار سخت است. در اين رابطه اصلاح آموزش عالي كه اخيراً در پاكستان اجرا شده است، اشاره مي‏شود.

همانند مابقي جهان در حال توسعه، پاكستان به فرم سنتي آموزش را به طور مشخصي در آموزش ابتدائي و دبيرستان ارائه مي‏نمايد. هم كميت و هم كيفيت ارائه آموزش عالي به طرز اسفناكي نامتناسب با نيازهاي جامعه بوده، ساختارها، صلاحديد و مديريت و عملكردها، استفاده غير موثر از منابع، بودجه ناكافي، عملكردهاي ضعيف جذب نيرو، فقدان توجه به تحقيق و سياسي كردن دانشگاه‏ها، پرسنل و دانشجويان همه راه را براي ارائه خدمات موثر بسته‏اند بودند. بنابراين اصلاح اضطراري و فوري نياز بود.

موقعيت مبهم سياسي نيز در پاكستان اصلاح را پيچيده مي‏سازد. كشور به طور موثري توسط يك ديكتاتوري نظامي و يك بوروكراسي نسبتاً آشفته و بي‏نظم كه دستيابي سريع هر چيزي رامشكل مي‏نمايد، اداره مي‏شود ـ نه يك بافت مورد انتظار براي اجراي يك فرايند اصلاحي دور از دسترس.

اخيراً يك گروه پاكستاني داراي تفكر اصلاحي گردهم آمدند. آنها شامل نمايندگاني از دانشگاه‏ها، جامعه مدني، تجارت و گروه (Boston) بستن ـ يك گروه آمريكايي مبتني بر، دانش پاكستاني ـ نه تنها جوانب فني معمولي را بيان كردند، همچنين به اندازه كافي براي مواجه با جوانب سياسي اصلاح و اجراي آن دانا و زرنگ بودند. براي اطمينان توصيه‏ها و پيشنهاداتي در موضوعات فني هم‏چون طول مدت تحصيلي ليسانس، ميزان سرمايه‏گذاري احساس مي‏شد ،را ارائه كردند.

اين گروه اعتبارات جديد لازم، ايجاد امتياز و اعطاي آن به منظور كمك به ترفيع بودجه، قطع حقوق دانشگاه از شاخص‏هاي پرداخت دولت را ارائه كردند (اطلاعات بيشتر در مورد مراحل فني مي‏تواند در بخش آموزش عالي انجمن ويژه دروب سايت WWW.The.Net) اما آنها هم‏چنين متفكرانه، سيستماتيك و محترمانه با مخلفان تغيير كه متشكل از آرايش سرسختانه موسسات آموزش عالي بستن و در مجموع بسياري از افراد مخالف با رژيم مشرف بودند، رفتار نمودند.

به منظور اجرا كردن تغييرات در يك چنين سيستمي انجمن ويژه آموزش عالي پاكستان بر آنچه آنها به عنوان مدل كارآفرينانه شرح مي‏دهد تكيه مي‏كند. اين مدل به منظور ارتقا و تشويق «كارآفرينان اجتماعي» آنهايي كه به دنبال «ورود به اهداف استراتژيك» در فرايند اصلاح هستند را مي‏طلبد.

بنابراين به جاي سعي در به صف آوردن افراد در آغاز و سپس تقبل بخشي از فرايند اصلاح به يكباره افراد و گروه‏هاي كوچك با تغييرات موثر در يك بخش كوچك سيستم پيشقدم مي‏شوند و سعي در ايجاد تغييرات بزرگتر در ديگر حوزه‏ها مي‏نمايند.

در اين مدل، ايجاد اصلاح بدون حمايت دولت امكان‏پذير است و حتي بدون حمايت كل جامعه آموزشي عالي بواسطه ايجاد و ترويج خبرهاي جديد موفقيت، شما ديگران را تشويق به شروع مبارزه و ايجاد نيروي سرعت بخشي مي‏كنيد كه بواقع توجه سياستمداران را جلب خواهد كرد.

مدل انجمن ويژه پاكستان به منظور اعمال فشاري مطلوب بر رهبران كشور ارائه شد. هنگام شنيدن گزارش و نظريات و پيشنهادات انجمن ويژه، رئيس جمهور مشرف يك ميليون روپيه افزايش فوري اعلام نمود. افزايش بيش از يك سوم بودجه قبلي، براي دانشگاه‏هاي عمومي در سال مالي جاري اختصاص يافت.

او هم‏چنين تأسيس يك كميته آموزش عالي و مضاعف كردن كل امتيازات دولت به آموزش عالي در سال 5ـ2004 را تصويب كرد. اصلاح پاكستان هنوز در مرحله اوليه قرار دارد اما مثال يك مورد اميدوار كننده است، زيرا نشان مي‏دهد چه كارهايي مي‏تواند حتي از آغازهاي نااميد كننده انجام شود. اصلاح آموزش عالي يك شبه اتفاق نمي‏افتد و يك فرايند درازمدت است اما جهاني شدن به سرعت در حال تغيير دادن جهان است و فرصتي براي هدر دادن شروع اصلاح وجود ندارد.

قصد آن نيست كه مثال پاكستان را به عنوان بهترين يا تنها شيوه اصلاح، يا اينكه مي‏تواند در جاهاي ديگري تكرار شود، پيشنهاد گردد، بلكه سخن آن است كه نياز به توجه بيشتري به فرايند اصلاح و تفكر عمقي پيرامون سياست‏ها داريم، هم‏چنانكه در مورد موضوعات فني انجام مي‏دهيم.

همانطوريكه در ابتدا گفته شد، بحث در مورد تناقضات آموزش عالي در جهان در حال توسعه آنچنان شايع و فراگير مي‏باشند كه آنچه به ذهن خطور مي‏كند، تصوير دو نفر است كه براي پارو زدن يك قايق در جهات مختلف تلاش مي‏كنند و لذا در مسير دايره‏اي حركت مي‏كنند.

زمان حل تناقضات دربرگيرنده آموزش عالي در جهان در حال توسعه فرا رسيده است. براي شروع پارو زدن در جهت يكسان به افراد پاسخگوي آموزش به طور كل و افراد جوابگوي آموزش عالي به طور خاص نياز است.

آنها مي‏توانند كشورشان را به جلو سوق دهند، مسير و فرايند جهاني شدن را شكل داده و از پتانسيل جهاني شدن بهره گيرند.

ترجمه: قدسي بيات









--------------------------------------------------------------------------------

1. متن سخنراني كلارنس جي ـ گمبل، استاد اقتصاد جمعيت‏شناسي دانشگاه‏ها روارد. 19 سپتامبر 2002

(clarencej. Gamble)

نويسنده: ديويد اي. بلوم (David & Bloom) ـ

2. انجمن ويژه (Task force): بخش بايگان مستقلي كه فرايند پژوهش، ارزيابي و برنامه‏ريزي در يك سازمان دانش مدار به عهده مي‏گيرد.

3. گزارش كامل را در وب سايت انجمن ويژه بيابيد: WWW. The. Net

No comments: