نقد عدالت جهانی از منظر چامسکی و گروه های ضد جهانی شدن
حمیده مولایی
مقدمه
با توسعه تكنولوژيهاي ارتباطي و اطلاعاتي دگرگوني هايي در تعاملات و روابط بين المللي پيش آمده كه جهان را از طرق گوناگون تحت تاثير قرار داده است. مهمترين اين تغییرات در حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ بوده است. به مرور زمان و با پررنگ شدن آثار اين پديده در سطح بين المللي و تاثيرات گوناگون آن بر اقتصاد جهاني ، نظريه پردازان رشته هاي مختلف به ارائه ديدگاههاي موافق و مخالف در اين زمينه پرداختند . با ورود اصطلاح جهاني شدن به محافل اكادميك در اوايل دهه 1970 (هلد 1379،ص2) روند مخالفتها و موافقتها با اين پديده شدت بيشتري گرفت. گروهي از متفكران به نام نئوليبرالها از جهاني شدن به عنوان يك فرصت نام مي برند. و معتقدند جهاني شدن مانند نوعي" اسطوره ضروري"عمل مي كند كه سياست مداران و دولت ها از طريق ان شهروندان خود را براي براوردن نیازهای بازار جهاني تربيت مي كنند (هلد 1379، ص5). در تقابل با اين انديشه گروه ديگري از متفكران اينگونه عقيده دارند كه سرمايه داري به عنوان يك نظام اجتماعي داراي منطق توسعه طلبانه بيمارگونه اي است. كه براي حفظ منافع خود از بازارهاي جديد بهره برداري مي كند. (هلد 1379، ص5).
يكي از متفكريني كه به روند كنوني جهاني شدن انتقاد دارد" نوام چامسكي" زبان شناس برجسته آمريكايي مي باشد . وي" در بين عموم به عنوان منتقد ثابت قدم بي عدالتي هاي اجتماعي شناخته شده است و فلسفه اجتماعي وي مبين اين مطلب است كه چگونه نهادهاي قدرتمند توده ها را تحت سلطه خويش دراورده اند" (ماهرو 1378)
در كنار نظريه پردازان و منتقدان این روند ،هر روزه در گوشه و كنار جهان شاهد تظاهرتها و مخالفتهايي از سوي اتحاديه هاي مختلف هستيم.به عنوان مثال" تقريبا نيم دهه پيش از برخوردهاي الهام بخش در سياتل،پراگ، نيس و سئول اعتصابات گسترده سياسي و تظاهرات كارگران و اتحاديه هايشان تقريبا در همه جاي جهان مخالفت شديد اجتماعي را نسبت به اثرات و نهاد هاي جهاني سازي سرمايه داري اشكار ساخت.اين حركت ها نخستين جرقه مقاومت طبقه كارگر در برابر نتايج وپيامدها ي فشار و خيزش شركت هاي بين المللي براي كسب قدرت و دسترسي به تمام مناطق دنيا مي باشد".(بيرجام 1383)
اين جنبش ها و جنبش هاي نظير آنها مانند جنبش هاي زنان، سبزها و طرفداران محيط زيست ، جنبش هاي دانشجويي و بسياري ديگر از اين نمونه ها هم اكنون نيز ادامه دارند. همه اين اقدامات به طور مشترك با برنامه هاي نئوليبرالي كه به نام جهاني شدن تحميل مي شود مخالفند.(بيرجام 1383).
بر اين اساس مقاله حاضر به بررسي نظرات گروههاي ضد جهاني شدن و تطبيق آن با آرا و نظريات نوام چامسكي در زمينه عدالت جهاني مي پردازد و به اين سوال پاسخ خواهد داد كه آيا عقايد گروههاي مخالف جهاني شدن با نظرات چامسكي در مورد عدالت تطابق دارد ياخير ؟ به نظر مي رسد با توجه به اينكه گروههاي ضد جهاني شدن مخالف سياستهاي نئوليبرالي هستند ، (بيرجام 1383) و هم از اين نظر كه چامسكي نيز با حل مشكلات اقتصادي جهان توسط بازار آزاد مخالف است (بارساميان 1373). پاسخ به سوال فوق مثبت است.
نگارنده در اين مقاله با رويكرد اقتصادي ، عدالت مورد نظر دو گروه را مورد بررسي قرار مي دهد و از ساير جنبه هاي جهاني شدن در حوزه سياست ، فرهنگ و ... صرف نظر خواهد كرد.
جهانی شدن و جهانی شدن اقتصاد
جهانی شدن به طور کلی به معنای جهان گیر شدن مقوله های مادی و معنوی است که در قلمروهای سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی معانی متفاوتی پیدا می کند. این مفهوم در معنای مدرن خود ریشه در صنعت همزمان ارتباطات دارد. ( عاملی1380 ، 169 )
غلبه بر محدودیت های زمان و مکان مهم ترین فرصتی است که این صنعت در اختیار قلمروهای مختلف زندگی بشر از جمله سیاست ، اقتصاد و فرهنگ قرار داده است . بنابراین در بحث و بررسی راجع به هر یک از ابعاد مختلف جهانی شدن بیان تاثیر این پدیده که هم به معنای رشد و گسترش تکنولوژیهای ارتباطی و اینترنت و هم به معنای رشد صنعت حمل و نقل می باشد ، در کنار عوامل دیگر اجتناب ناپذیر است.
در جریان جهانی شدن اقتصاد " تکنولوژی اطلاعات نقش مهمی در رشد تجارت بین الملل وسرمایه گذاری های کلان ایفا کرد و باعث انجام سریع و آسان امور گردید. " (فاکس1381،28) و از این طریق فرصتهایی فرا روی تجارت که مهمترین که مولفه جهانی شدن اقتصاد است ، قرار داد. پیامد دیگر این جریان ، اهمیت پیدا کردن وسیله تبادل یعنی پول بود. پول با قابلیت مجازی شدن باعث شد بازار پولی و مالی سرمایه به عنوان عرصه مهم دیگر جهانی شدن اقتصاد تبدیل شود. چامسکی نقطه عطف و آغازین جهانی شدن اقتصاد را جریان عظیم سرمایه فاقد کنترل در جهان را که در نتیجه برچیده شدن نظام " مرتن وودز " توسط نیکسون و از بین رفتن کنترل پولی که سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم را هدایت می کرد ، می داند. (بارسامیان 1373)
مسلم است که این جریان عظیم نیاز به هماهنگی دارد. وضع قوانین و مقررات یکی از اقداماتی است که به این منظور صورت گرفته است. گات یکی از نهادهای بین المللی عهده دار تصویب قوانین بود که در نتیجه مذاکرات زمان جنگ و بعد از آن برای استقرار یک نظام اقتصادی با ثبات ظهور کرد و در صدد کاهش موانع سر راه تجارت بود. و در سال 1995 به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد. (مک لین 1381)
رویکرد کشورهایی که عضو سازمان تجارت جهانی هستند و به قوانین آن در جهت یک اقتصاد جهانی تن در داده اند در راستای اصول نئولیبرالیزم می باشد که تجارت آزاد ، آزاد سازی ، مقررات زدایی و خصوصی سازی که هدف همگی کاهش دخالت دولت در امور اقتصادی است از اصول مهم آن به شمار می رود. تجارت آزاد ، به معنای فقدان حقوق گمرکی بر صادرات و واردات و فقدان قیود بر تجارت خارجی و نیز عدم دخالت دولت در بازرگانی بین المللی، مهم ترین شرط از دید گاه نئو لیبرالها است. ( فاکس 1381،14)
خصوصی سازی نیز که به معنای تبدیل یا انتقال چیزی از بخش دولتی یا عمومی به بخش خصوصی است ، (آقا بخشی و افشاری راد 1379) و نیز مقررات زدایی ، سازوکارهای دیگری هستند که در تصویب قوانین در سازمان تجارت جهانی سهم عمده ای را به خود اختصاص می دهند. علی رغم اینکه این مجموعه قوانین و شیوه اقتصادی رویکرد جدیدی است و فرصت ها و ایده های نوینی را فرا روی اقتصاد جهانی قرار داده است ، پیامد خواسته یا ناخواسته ای را که تشدید نابرابری و عدم استفاده برابر از امکانات می باشد، فرا روی جوامع قرار داده است.
از این جهت چامسکی با اشاره به این مسئله و انتقاد شدید از بی عدالتی جهانی ، این روند را پروژه ای برنامه ریزی شده و از قبل تعیین شده توسط کشورهای غربی در راستای بهره برداری هر چه بیشتر از منابع کشورهای در حال توسعه می داند. او هم چنین معتقد است که نه تنها نابرابریهای کشورهای مرکز- پیرامون افزایش یافته ، بلکه یک الگوی جهان سومی به درون جهان اول راه یافته و در درون این کشورها فاصله و شکاف عمیق اقتصادی که متاثر از سیایستهای نئولیبرالیزم است ، پیدا شده است. (بارسامیان 1373)
وی با استناد به گزارش جهانی سال 1996 سازمان توسعه صنعتی و ملل متحد اشاره می کند که در آن اشاره شده اختلاف میان غنی ترین و فقیرترین 20 درصد از جمعیت جهان از سال 1960 تا 1989 بیش از 50 درصد شده است. هم چنین در شاخصهای اصلی که یونیسف منتشر کرده است آمریکا در میان کشورهای صنعتی بد ترین حد نصاب را دارد و از نظر شاخص هایی مثل مرگ و میر کودکان هم سطح کوبا است. (چامسکی 1379،130)
ویلیام تاب، در این مورد به نرخ بیکاری در آمریکا اشاره می کند و می گوید: با وجود آنکه نرخ بیکاری آمریکا، 3درصد است، صدها هزار نفر اخراج می شوند. با بازسازی شرکت ها و اتخاذ سیاست اقتصادی جدید، نیروی کار در این کشور، مداوماً بیکار می شود. انتقال بسیاری از خطوط تولید به خارج از کشور نیز، این مسئله را تشدید کرده است.
در حالی که در دهه 1980، تنها کارگران یقه آبی با مشکل بیکاری مواجه بودند، اکنون در دهه کنونی، کارکنان یقه سفید نیز شاهد کوچ مشاغلشان به هندوستان و ایرلند می باشند.(تاب، 1383، ص 21)
ویلیام سیلین، عضو موسسه اقتصادی های بین المللی، پی برده است که 39 درصد افزایش نابرابری در مزدها در 20 سال گذشته، نتیجه الگوهای تجارت بین المللی بوده است. به این معنا، هزینه سلطه آمریکا بر روند جهانی شدن سرمایه داری نه تنها به بقیه جهان تحمیل شده، بلکه بسیاری از آمریکایی ها نیز مجبور به تحمل آن شده اند( همان، ص 240).
چامسکی معتقد است نظم نوین جهانی همان نظم کهنه است با صورتکی جدید. (چامسکی 1375،483). "شراب کهنه در بطریهای جدید " عبارتی است که وی آن را در بسیاری از سخنرانی ها و کتابهایش عنوان می کند و معتقد است جهانی شدن کنونی اقتصاد جریان جدیدی نیست بلکه ادامه روندی است که جهان در دوره سرمایه داری آن را تجربه کرده است. سرمایه داری با اهداف پیامد ها و خصیصه های قبلی خود در قالب نام جهانی شدن بروز کرده است. سرمایه داری در بطنی ترین کنه و ذات خود ،چه از لحاظ بیرونی و چه ازجهت بیرونی ، یک نظام گسترش یابنده است. هنگامی که این نظام ریشه بدواند هم رشد می کند و هم به اطراف خود گسترش و تسری می یابد. (سویئزی 1380 ،ص8 ).
با استناد به نظر " ویل هاتون " و" آنتونی گیدنز" می توان به این نکته پی برد که به چه دلیل او جهانی سازی اقتصاد را آخرین شکل سرمایه داری می داند. به زعم هاتون و گیدنز " سرمایه داری نظامی است بر پایه مالکیت خصوصی که در آن فعالیت اقتصادی بر اساس نوسان قیمت در بازار صورت می گیرد و هدف آن کسب سود بیشتر است. " برجسته ترین نکته قابل ذکر در مورد این نظام " عدم دخالت دولت" در اقتصاد است.
سرمایه داری جهانی، توانست با فروپاشاندن تمام دیوارهای گمرکی، حمایت ها از اقتصاد ملی و دستمزدها، جنبش های کارگری و چپ گرایانه را زیر ارابه های جنگی خود له کند و چون دولت های ملی را مانعی در راه خود می دید و انتقال سرمایه ها به بخش خصوصی را هر چه بیشتر برای خود مفید می یافت، با سرمایه داری خصوصی وارد عمل شد.(کوهنبان، 1384، صص 6 و 7).
نظریه نئو لیبرالیزم معتقد است : نظام سرمایه داری برای عملکرد هر چه بهتر باید دخالت دولت را در کنترل بازار نادیده بگیرد تا خود بازار معیارش را برای اقتصاد پیدا کند. ( فاکس 1381،34) رابینسون نیز معتقد است جهانی شدن از دنیایی که در آن سرمایه داری شیوه مسلط در نظامی از شیوه های تولیدی مختلف بود به جهان یک پارچه ای متشکل از تولید انبوه سرمایه داری تبدیل شد و به عبارتی جهانی شدن سرمایه را به وجود آورد. (امینی /1383/124)
چامسکی در تحکیم استدلالات خود مبتنی بر عدم حل مشکلات توسط اصول نئولیبرالیزم از دو راه مدد می جوید. نخست با نشان دادن مصادیق عملی و نیز پیامد های نامطلوبی که در نتیجه به کار گیری این اصول برای برخی کشورها حاصل شده است ، و دوم با بیان نمونه هایی از نقض اصول نئولیبرالیزم توسط توسط سردمداران آن به تحکیم استدلال خود می پردازد.
"بحران بدهی ها"یکی از معضلاتی است که چامسکی آن را پیامد برنامه های تعدیل ساختاری و اقدامات صندوق بین المللی پول در سال 1980 می داند که در نتیجه آن کشورهای مقروض برای باز پرداخت بدهی های خود مجبور به تحمل مخارج بیشتر و افزایش قیمتها ، قطع خدماتی چون آموزش ، بهداشت و ... شدند. و در ضمن اداره اقتصاد کشورشان را به شرکت ها و سرمایه گذاران غربی تسلیم نمودند. (فاکس1381،59) وی به عنوان مثال به بحران بدهی مکزیک در اگوست 1982 اشاره می کند که طی آن مکزیک به دلیل عدم پرداخت بدهی ها ، منابع عظیم ملی خود را به پایین ترین قیمت ممکن به میلیاردرهای مکزیکی فروخت و نتیجه آن در سال 1996 کاهش 50 درصدی کارگران مکزیکی بود. (فاکس 1381)
نمونه دیگر آن کاستاریکا است که از نظر شاخص های اجتماعی سومین کشور آمریکای لاتین محسوب می شد. این کشور زیر فشار ایالات متحده ناچار به قطع هزینه های اجتماعی و بهداشتی و سپردن خدمات به بخش خصوصی شد و این امر موجب تشدید نابرابری ها در آن گردید. (چامسکی 1375، 245)
بحران بدهی ها در دهه های 1980 و 1990، به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، امکان دارد تا توافق واشنگتن را بر رژیم های اقتصادی ناسیونالیستی جهان سوم تحمیل کند. شرایطی بر داد و ستند تحمیل شد تا مانع نپرداختن بدهی های خارجی شود. از جمله خصوصی کردن شرکت های دولتی، کاهش یا برچیدن یارانه ها، گشایش بازارها به روی رقابت خارجی و از همه مهمتر کاهش نقش دولت .(تاب، 1380، ص 133) . کاهش هزینه های تولید نیز یکی از استراتژی های سرمایه داری برای کسب سود بیشتر است که به این منظور، به جایگزینی ارزان به جای نیروی گران تر کار، پرداخته اند. که زنانه کردن نیروی کار مزدگیر مهمترین جنبه این جایگزینی و کاربرد گستره تر نسل اول کار مهاجر، که اغلب غیر قانونی است، جنبه دوم آن است.(اریکی، 1380، ص 174)
اما مسئله ای که چامسکی را در انتقاد از سیاست های نئولیبرالیزم مصمم می کند عدم اعتماد کامل به این برنامه ها از سوی خود برنامه ریزان است. به عقیده وی نقض دکترین نئو لیبرالیزم ابزاری در جهت رشد بیشتر سرمایه سرمایه داران بوده است. او برای تایید نظر خود به حمایت دولتی و پرداخت یارانه های عظیم را به دو شرکت هواپیمایی بوئینگ- مک دونالد و ایرباس در زمان ریاست جمهوری ترومن مثال می زند. (چامسکی1379،44)
او هم چنین به آمارهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اروپا اشاره می کند و می گوید : آمریکا با نقض اصل عدم حمایت دولتی در اقتصاد بیش از یک سوم بودجه خود را به تحقیقات غیر نظامی اختصاص داده است. (فاکس1381) . یکی از پیامدهای خصوصی سازی، در دست گرفتن انحصار، توسط چند شرکت بزرگ است. بدین ترتیب دولت آفریقا در سال 1999، از سوی چهل شرکت عمده داروسازی، به دلیل اقدامات مبتنی بر وارد کردن دارو برای مواجهه با بحران ایدز در سال 1997، تحت فشار قرار گرفت.
هرچند موافقت نامه ی تجاری مربوط به حقوق مالکیت معنوی سازمان تجارت جهانی هم واردات موازی (واردات دارو به قیمتی منطقی تر از سایر کشورها ، نسبت به داروهایی که توسط شرکت های داروساز آمریکایی ساخته می شود ) و هم جواز اجباری که شرکت های دارویی را مجبور می کند تا به تولید کنندگان داخلی، اجازه ی تولید نوع ژنریک داروها را بدهد را توسط کشورهایی که با اضطرار مواجهند مجاز اعلام می کند..
این نمونه ها بیانگر آن است که نئولیبرالها برای کسب سود بیشتر اصول مورد تایید خود را در عمل زیر پا می گذارند.
عدم بازنمایی این مسائل و واقعیاتی شبیه به آنها و نیز تحریف و یا وارونه جلوه دادن اطلاعات مربوط به روند جهانی سازی، توسط رسانه ها، یکی از دغدغه های اصلی و اساسی چامسکی است. او مدرن شدن وسایل ارتباط جمعی را فرصتی می داند که شرکت های فراملیتی از آن برای کنترل اطلاعات و تاثیر بر افکار عمومی استفاده می کنند و معتقد است رشد تبلیغات شرکت ها، در جهت تحریف واقعیت ها و تضعیف دموکراسی است(فاکس، 1381)، عبارت«ارایه غیر واقعیتها به جای واقعیت ها» ترفندی است که رسانه ها، به وفور در جهت مقاصد سرمایه داران از آن استفاده می کنند.(چامسکی 1383، 174)
به عنوان مثال، روزنامه«فاینشنال تایمز» در انعکاس خبر اجتماع اعتراض آمیز مردم در سیاتل نوشت:
«آن چه در میان معترضان به جهانی شدن مشترک است نفرت از اقتصاد بازار است. این نفرت پای آدم عجیب و غریب زورگو و ریاکار را به سیاتل باز کرد. و پس از اعتراضات بعدی به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در آوریل2000، با همین لحن ادامه دارد:«این هفته در واشنگتن .دی.سی هزاران آدم موفق و ثروتمند به نفع تداوم فقر توده ای تظاهرات خواهند کرد.(تاب، ص 17).
چامسکی در نهضت عدالت خود، علاوه بر اشاره به نابرابریهای اقتصادی، به علل زیربنایی این موضوع از جمله آنها نقش تبلیغی رسانه ها برای اقناع مردم توجه می کند و بدین طریق به آگاه کردن مردم می پردازد.
گروه های ضد جهانی سازی
اگر بر طبق نظر" کیم مودی " جهانی سازی را به چهار مرحله تقسیم کنیم ، به درک بهتری از عقاید گروه های ضد جهانی سازی نائل می شویم. چرا که هر یک از این گروه ها با تمامی ابعاد جهانی شدن مخالف نیستند . وی اولین مرحله جهانی سازی را "انگیزه ذاتی سرمایه داری رو به گسترش " می داند. (بیرچام 1383،379)از این منظر عمده ترین منتقدین این جریان گروه های چپ و عمدتا سوسیالیست ها می باشند که اختلاف بنیادینی با نظام سرمایه داری دارند. از یک طرف نظام سوسیالیستی معتقد به جوامع اشتراکی است که در آن آحاد جامعه از حقوق یکسانی بهره مند هستند.
در مقابل این عقیده نظام سرمایه داری وجود دارد که به شدت رقابتی است و کسب سود را منوط به پیروزی در رقابت می داند. و از طرف دیگر اقتصاد آزاد که اصلی ترین خصیصه سرمایه داری است در مقابل عقیده سوسیالیست ها مبتنی بر دخالت دولت در امور قرار می گیرد. کیم مودی دومین مرحله را فرایند سیاسی می داند که در آن همه قدرت های اقتصادی ، بوسیله شرکت های آمریکایی و رهبران سیاسی مذاکرات تجاری و یا موافقت نامه های سرمایه گذاری هدایت می شوند. (بیرچام 1383) در این مرحله به زعم چامسکی قدرت های اصلی اقتصادی در سطح جهان یک قوه مجریه بین المللی را تشکیل می دهند. (بارسامیان1373)با این رویکرد جنبش های آنارشیستی که با دولت و نیز حاکمیت شرکت ها بر اقتصاد داخلی و بین المللی مخالفند و با مصادیق و مظاهر حکومت غیر قانونی و غیر عادلانه به مخالفت بر می خیزند، را نیز می توان در زمره مخالفین جهانی شدن قلمداد کرد. (بیرچام 1383)
سومین و چهارمین مرحله به ترتیب تصویب انواع موافقت نامه ها و برنامه ها مانند تصویب ماستریخت و نفتا و یا به کار بستن انواع این برنامه ها است. مانند برنامه تعدیل ساختاری. (بیرچام1383،379)
در این مرحله مخالفین جهانی شدن شامل گروه های وسیعی می شوند که هر یک به نحوی از آثار و نتایج مخرب این موافقت نامه ها و تصویب نامه ها متضرر شده اند. جنبش سبزها و طرفداران محیط زیست به مقررات زدایی از قوانین حفظ محیط زیست اعتراض دارند. اگر به فعالیت های متعدد گروه های ضد جهانی شدن در قالب تظاهرات ها ، اعتصاب ها، برگزاری کنفرانس ها، ایجاد وب سایت ها و ... نظری بیندازیم این نکته کاملا مشهود به چشم می آید که هر یک از این فعالیت ها در اعتراض به وخیم شدن شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع مربوط به آنان است. فهرستی از فعالیت های این گروه ها این مسئله را به خوبی نشان می دهد:
1- تظاهرات 70000 نفر در سیاتل آمریکا در دسامبر 1999 بر ضد سیاست های سازمان تجارت جهانی
2- اعتصاب 5000 نفر در نیجریه در دسامبر 1999 در اعتراض به قیمت نفت.
3- تظاهرات هزاران نفر در بولیوی در ژانویه 2000 در اعتراض به خصوصی سازی آب و ...
بیش از 35 مورد اعتراض در سال 2000 از گوشه و کنار جهان گزارش شده است که که اغلب آنها در اعتراض به نتایج حاصل شده از سیاست های نئو لیبرال است. ( بیرچام 1383،426)
البته گروه های دیگری مانند ناسیونالیست ها که به دلیل به خطر افتادن هویت ملی در جریان جهانی شدن با آن مخالفند نیز به چشم می خورند. بدین ترتیب ملاحظه می گردد که اکثریت گروه های مخالف جهانی شدن گروه های ضد سرمایه داری می باشند.
نتیجه گیری
نهضت جهانی شدن عدالت چامسکی در انتقاد به جریان پرشتاب جهانی سازی است ، که پیامدهایی چون فقر ، بیکاری و بی عدالتی ، دیون سنگین جهان سوم ، تخریب محیط زیست ، مهاجرت و وضعیت تاسف بار انحصارات دارویی و... را به دنبال داشته است. نقطه مشترک چامسکی با گروه های ضد جهانی شدن در این است که فعالان این گروه ها عمدتا از احزاب چپ و گروه های سوسیالیستی و آنارشیستی می باشند. که در مقابل جریان راست گرای لیبرال و سرمایه داری قرار می گیرند. با نگاهی اجمالی به خواسته های آنان متوجه می شویم که دغدغه اصلی ایشان " عدالت اجتماعی به معنای توزیع عادلانه ثروت ها ، دارایی ها ، امتیازات و مزیت های انباشته شده در یک جامعه می باشد. رفتار با افراد به گونه ای باشد که هر فرد بر اساس امکانات فکری ، ذهنی و جسمی خود بتواند از موقعیت های متناسب برخوردار شود. ( آقا بخشی و افشاری راد1379،547)
نگارنده ضمن تایید مراتب فوق مبتنی بر نابرابری شدید جهانی معتقد است اگر چه نظام سرمایه داری نتوانسته کارایی خود را به اثبات برساند و در عمل به نفع آحاد جامعه منجر شود ، اما آن چه که حداقل به اندازه انتقاد از این نظام می تواند سازنده باشد ، ارائه راهکار و بدیلی برای این نظام توسط منتقدین است . و اینکه آیا با از میان برداشته شدن این نظام اوضاع و شرایط چه تغییری می کند و نظم های آینده جهان به چه سمت و سویی پیش خواهند رفت ، سوالی است که جواب دادن به آن مستلزم ژرف اندیشی و دقت بسیار است.
منابع
-آقا بخشی ، علی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی ، تهران : چاپار، 1379
-امینی ، علی ، جهانی شدن و جهانی سازی ، پیشینه و چشم انداز ، تهران : دیگر ، 1383
- بارسامیان، دیوید، گفتگو با نوام چامسکی ، ترجمه عباس مخبر، تهران : مرکز ، 1373
- بیرچام ، اما و جان چارلتون ، ضد سرمایه داری ، ترجمه اقبال طالقانی ، تهران : قطره : آزادمهر ، 1383
- تاب . ک . ویلیام ، فیل بی اخلاق (جهانی شدن و مبارزه برای عدالت اجتماعی ) ، ترجمه حسن مرتضوی ، تهران : دیگر 1383
- چامسکی ، نوام ، کنترل رسانه ها ، ترجمه ضیا خسروشاهی، تهران : درسا 1383
- چامسکی، نوام، بهره کشی از مردم ،ترجمه حسن مرتضوی ،تهران: دیگر 1379
- چامسکی، نوام، نظم های کهنه و نوین جهانی، ترجمه مهبد ایرانی طلب، تهران : اطلاعات 1375
-سویئزی ، پل ، اریگی جیووانی و دیگران ، جهانی شدن با کدام هدف ، ترجمه ناصر زرافشان ، تهران : آگاه 1380
- عاملی، سعیدرضا " تعامل جهانی شدن ، شهروندی و دین " ، نامه علوم اجتماعی، شماره 18 پاییز و زمستان 1380
- فاکس،جرمی،چامسکی و جهانی سازی،ترجمه ماندانا حضرتی،تهران : تکنواز 1381
-کوهبنان ، نیما ، جهانی سازی و جهان ما ،تهران : آرویج 1384
- ماهرو، جان و جودی گراوز،چامسکی قدم اول ترجمه شکوفه محمدی تهران: نشر پژوهش شیرازه 1379
- مک لین،ایان،فرهنگ علوم سیاسی اکسفورد،تهران : چاپار 1379
- هلد،دیوید و آنتونی مک گرو،مخالفین جهانی شدن،ترجمه مسعود کرباسیان،تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی 1382
حمیده مولایی
مقدمه
با توسعه تكنولوژيهاي ارتباطي و اطلاعاتي دگرگوني هايي در تعاملات و روابط بين المللي پيش آمده كه جهان را از طرق گوناگون تحت تاثير قرار داده است. مهمترين اين تغییرات در حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ بوده است. به مرور زمان و با پررنگ شدن آثار اين پديده در سطح بين المللي و تاثيرات گوناگون آن بر اقتصاد جهاني ، نظريه پردازان رشته هاي مختلف به ارائه ديدگاههاي موافق و مخالف در اين زمينه پرداختند . با ورود اصطلاح جهاني شدن به محافل اكادميك در اوايل دهه 1970 (هلد 1379،ص2) روند مخالفتها و موافقتها با اين پديده شدت بيشتري گرفت. گروهي از متفكران به نام نئوليبرالها از جهاني شدن به عنوان يك فرصت نام مي برند. و معتقدند جهاني شدن مانند نوعي" اسطوره ضروري"عمل مي كند كه سياست مداران و دولت ها از طريق ان شهروندان خود را براي براوردن نیازهای بازار جهاني تربيت مي كنند (هلد 1379، ص5). در تقابل با اين انديشه گروه ديگري از متفكران اينگونه عقيده دارند كه سرمايه داري به عنوان يك نظام اجتماعي داراي منطق توسعه طلبانه بيمارگونه اي است. كه براي حفظ منافع خود از بازارهاي جديد بهره برداري مي كند. (هلد 1379، ص5).
يكي از متفكريني كه به روند كنوني جهاني شدن انتقاد دارد" نوام چامسكي" زبان شناس برجسته آمريكايي مي باشد . وي" در بين عموم به عنوان منتقد ثابت قدم بي عدالتي هاي اجتماعي شناخته شده است و فلسفه اجتماعي وي مبين اين مطلب است كه چگونه نهادهاي قدرتمند توده ها را تحت سلطه خويش دراورده اند" (ماهرو 1378)
در كنار نظريه پردازان و منتقدان این روند ،هر روزه در گوشه و كنار جهان شاهد تظاهرتها و مخالفتهايي از سوي اتحاديه هاي مختلف هستيم.به عنوان مثال" تقريبا نيم دهه پيش از برخوردهاي الهام بخش در سياتل،پراگ، نيس و سئول اعتصابات گسترده سياسي و تظاهرات كارگران و اتحاديه هايشان تقريبا در همه جاي جهان مخالفت شديد اجتماعي را نسبت به اثرات و نهاد هاي جهاني سازي سرمايه داري اشكار ساخت.اين حركت ها نخستين جرقه مقاومت طبقه كارگر در برابر نتايج وپيامدها ي فشار و خيزش شركت هاي بين المللي براي كسب قدرت و دسترسي به تمام مناطق دنيا مي باشد".(بيرجام 1383)
اين جنبش ها و جنبش هاي نظير آنها مانند جنبش هاي زنان، سبزها و طرفداران محيط زيست ، جنبش هاي دانشجويي و بسياري ديگر از اين نمونه ها هم اكنون نيز ادامه دارند. همه اين اقدامات به طور مشترك با برنامه هاي نئوليبرالي كه به نام جهاني شدن تحميل مي شود مخالفند.(بيرجام 1383).
بر اين اساس مقاله حاضر به بررسي نظرات گروههاي ضد جهاني شدن و تطبيق آن با آرا و نظريات نوام چامسكي در زمينه عدالت جهاني مي پردازد و به اين سوال پاسخ خواهد داد كه آيا عقايد گروههاي مخالف جهاني شدن با نظرات چامسكي در مورد عدالت تطابق دارد ياخير ؟ به نظر مي رسد با توجه به اينكه گروههاي ضد جهاني شدن مخالف سياستهاي نئوليبرالي هستند ، (بيرجام 1383) و هم از اين نظر كه چامسكي نيز با حل مشكلات اقتصادي جهان توسط بازار آزاد مخالف است (بارساميان 1373). پاسخ به سوال فوق مثبت است.
نگارنده در اين مقاله با رويكرد اقتصادي ، عدالت مورد نظر دو گروه را مورد بررسي قرار مي دهد و از ساير جنبه هاي جهاني شدن در حوزه سياست ، فرهنگ و ... صرف نظر خواهد كرد.
جهانی شدن و جهانی شدن اقتصاد
جهانی شدن به طور کلی به معنای جهان گیر شدن مقوله های مادی و معنوی است که در قلمروهای سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی معانی متفاوتی پیدا می کند. این مفهوم در معنای مدرن خود ریشه در صنعت همزمان ارتباطات دارد. ( عاملی1380 ، 169 )
غلبه بر محدودیت های زمان و مکان مهم ترین فرصتی است که این صنعت در اختیار قلمروهای مختلف زندگی بشر از جمله سیاست ، اقتصاد و فرهنگ قرار داده است . بنابراین در بحث و بررسی راجع به هر یک از ابعاد مختلف جهانی شدن بیان تاثیر این پدیده که هم به معنای رشد و گسترش تکنولوژیهای ارتباطی و اینترنت و هم به معنای رشد صنعت حمل و نقل می باشد ، در کنار عوامل دیگر اجتناب ناپذیر است.
در جریان جهانی شدن اقتصاد " تکنولوژی اطلاعات نقش مهمی در رشد تجارت بین الملل وسرمایه گذاری های کلان ایفا کرد و باعث انجام سریع و آسان امور گردید. " (فاکس1381،28) و از این طریق فرصتهایی فرا روی تجارت که مهمترین که مولفه جهانی شدن اقتصاد است ، قرار داد. پیامد دیگر این جریان ، اهمیت پیدا کردن وسیله تبادل یعنی پول بود. پول با قابلیت مجازی شدن باعث شد بازار پولی و مالی سرمایه به عنوان عرصه مهم دیگر جهانی شدن اقتصاد تبدیل شود. چامسکی نقطه عطف و آغازین جهانی شدن اقتصاد را جریان عظیم سرمایه فاقد کنترل در جهان را که در نتیجه برچیده شدن نظام " مرتن وودز " توسط نیکسون و از بین رفتن کنترل پولی که سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم را هدایت می کرد ، می داند. (بارسامیان 1373)
مسلم است که این جریان عظیم نیاز به هماهنگی دارد. وضع قوانین و مقررات یکی از اقداماتی است که به این منظور صورت گرفته است. گات یکی از نهادهای بین المللی عهده دار تصویب قوانین بود که در نتیجه مذاکرات زمان جنگ و بعد از آن برای استقرار یک نظام اقتصادی با ثبات ظهور کرد و در صدد کاهش موانع سر راه تجارت بود. و در سال 1995 به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد. (مک لین 1381)
رویکرد کشورهایی که عضو سازمان تجارت جهانی هستند و به قوانین آن در جهت یک اقتصاد جهانی تن در داده اند در راستای اصول نئولیبرالیزم می باشد که تجارت آزاد ، آزاد سازی ، مقررات زدایی و خصوصی سازی که هدف همگی کاهش دخالت دولت در امور اقتصادی است از اصول مهم آن به شمار می رود. تجارت آزاد ، به معنای فقدان حقوق گمرکی بر صادرات و واردات و فقدان قیود بر تجارت خارجی و نیز عدم دخالت دولت در بازرگانی بین المللی، مهم ترین شرط از دید گاه نئو لیبرالها است. ( فاکس 1381،14)
خصوصی سازی نیز که به معنای تبدیل یا انتقال چیزی از بخش دولتی یا عمومی به بخش خصوصی است ، (آقا بخشی و افشاری راد 1379) و نیز مقررات زدایی ، سازوکارهای دیگری هستند که در تصویب قوانین در سازمان تجارت جهانی سهم عمده ای را به خود اختصاص می دهند. علی رغم اینکه این مجموعه قوانین و شیوه اقتصادی رویکرد جدیدی است و فرصت ها و ایده های نوینی را فرا روی اقتصاد جهانی قرار داده است ، پیامد خواسته یا ناخواسته ای را که تشدید نابرابری و عدم استفاده برابر از امکانات می باشد، فرا روی جوامع قرار داده است.
از این جهت چامسکی با اشاره به این مسئله و انتقاد شدید از بی عدالتی جهانی ، این روند را پروژه ای برنامه ریزی شده و از قبل تعیین شده توسط کشورهای غربی در راستای بهره برداری هر چه بیشتر از منابع کشورهای در حال توسعه می داند. او هم چنین معتقد است که نه تنها نابرابریهای کشورهای مرکز- پیرامون افزایش یافته ، بلکه یک الگوی جهان سومی به درون جهان اول راه یافته و در درون این کشورها فاصله و شکاف عمیق اقتصادی که متاثر از سیایستهای نئولیبرالیزم است ، پیدا شده است. (بارسامیان 1373)
وی با استناد به گزارش جهانی سال 1996 سازمان توسعه صنعتی و ملل متحد اشاره می کند که در آن اشاره شده اختلاف میان غنی ترین و فقیرترین 20 درصد از جمعیت جهان از سال 1960 تا 1989 بیش از 50 درصد شده است. هم چنین در شاخصهای اصلی که یونیسف منتشر کرده است آمریکا در میان کشورهای صنعتی بد ترین حد نصاب را دارد و از نظر شاخص هایی مثل مرگ و میر کودکان هم سطح کوبا است. (چامسکی 1379،130)
ویلیام تاب، در این مورد به نرخ بیکاری در آمریکا اشاره می کند و می گوید: با وجود آنکه نرخ بیکاری آمریکا، 3درصد است، صدها هزار نفر اخراج می شوند. با بازسازی شرکت ها و اتخاذ سیاست اقتصادی جدید، نیروی کار در این کشور، مداوماً بیکار می شود. انتقال بسیاری از خطوط تولید به خارج از کشور نیز، این مسئله را تشدید کرده است.
در حالی که در دهه 1980، تنها کارگران یقه آبی با مشکل بیکاری مواجه بودند، اکنون در دهه کنونی، کارکنان یقه سفید نیز شاهد کوچ مشاغلشان به هندوستان و ایرلند می باشند.(تاب، 1383، ص 21)
ویلیام سیلین، عضو موسسه اقتصادی های بین المللی، پی برده است که 39 درصد افزایش نابرابری در مزدها در 20 سال گذشته، نتیجه الگوهای تجارت بین المللی بوده است. به این معنا، هزینه سلطه آمریکا بر روند جهانی شدن سرمایه داری نه تنها به بقیه جهان تحمیل شده، بلکه بسیاری از آمریکایی ها نیز مجبور به تحمل آن شده اند( همان، ص 240).
چامسکی معتقد است نظم نوین جهانی همان نظم کهنه است با صورتکی جدید. (چامسکی 1375،483). "شراب کهنه در بطریهای جدید " عبارتی است که وی آن را در بسیاری از سخنرانی ها و کتابهایش عنوان می کند و معتقد است جهانی شدن کنونی اقتصاد جریان جدیدی نیست بلکه ادامه روندی است که جهان در دوره سرمایه داری آن را تجربه کرده است. سرمایه داری با اهداف پیامد ها و خصیصه های قبلی خود در قالب نام جهانی شدن بروز کرده است. سرمایه داری در بطنی ترین کنه و ذات خود ،چه از لحاظ بیرونی و چه ازجهت بیرونی ، یک نظام گسترش یابنده است. هنگامی که این نظام ریشه بدواند هم رشد می کند و هم به اطراف خود گسترش و تسری می یابد. (سویئزی 1380 ،ص8 ).
با استناد به نظر " ویل هاتون " و" آنتونی گیدنز" می توان به این نکته پی برد که به چه دلیل او جهانی سازی اقتصاد را آخرین شکل سرمایه داری می داند. به زعم هاتون و گیدنز " سرمایه داری نظامی است بر پایه مالکیت خصوصی که در آن فعالیت اقتصادی بر اساس نوسان قیمت در بازار صورت می گیرد و هدف آن کسب سود بیشتر است. " برجسته ترین نکته قابل ذکر در مورد این نظام " عدم دخالت دولت" در اقتصاد است.
سرمایه داری جهانی، توانست با فروپاشاندن تمام دیوارهای گمرکی، حمایت ها از اقتصاد ملی و دستمزدها، جنبش های کارگری و چپ گرایانه را زیر ارابه های جنگی خود له کند و چون دولت های ملی را مانعی در راه خود می دید و انتقال سرمایه ها به بخش خصوصی را هر چه بیشتر برای خود مفید می یافت، با سرمایه داری خصوصی وارد عمل شد.(کوهنبان، 1384، صص 6 و 7).
نظریه نئو لیبرالیزم معتقد است : نظام سرمایه داری برای عملکرد هر چه بهتر باید دخالت دولت را در کنترل بازار نادیده بگیرد تا خود بازار معیارش را برای اقتصاد پیدا کند. ( فاکس 1381،34) رابینسون نیز معتقد است جهانی شدن از دنیایی که در آن سرمایه داری شیوه مسلط در نظامی از شیوه های تولیدی مختلف بود به جهان یک پارچه ای متشکل از تولید انبوه سرمایه داری تبدیل شد و به عبارتی جهانی شدن سرمایه را به وجود آورد. (امینی /1383/124)
چامسکی در تحکیم استدلالات خود مبتنی بر عدم حل مشکلات توسط اصول نئولیبرالیزم از دو راه مدد می جوید. نخست با نشان دادن مصادیق عملی و نیز پیامد های نامطلوبی که در نتیجه به کار گیری این اصول برای برخی کشورها حاصل شده است ، و دوم با بیان نمونه هایی از نقض اصول نئولیبرالیزم توسط توسط سردمداران آن به تحکیم استدلال خود می پردازد.
"بحران بدهی ها"یکی از معضلاتی است که چامسکی آن را پیامد برنامه های تعدیل ساختاری و اقدامات صندوق بین المللی پول در سال 1980 می داند که در نتیجه آن کشورهای مقروض برای باز پرداخت بدهی های خود مجبور به تحمل مخارج بیشتر و افزایش قیمتها ، قطع خدماتی چون آموزش ، بهداشت و ... شدند. و در ضمن اداره اقتصاد کشورشان را به شرکت ها و سرمایه گذاران غربی تسلیم نمودند. (فاکس1381،59) وی به عنوان مثال به بحران بدهی مکزیک در اگوست 1982 اشاره می کند که طی آن مکزیک به دلیل عدم پرداخت بدهی ها ، منابع عظیم ملی خود را به پایین ترین قیمت ممکن به میلیاردرهای مکزیکی فروخت و نتیجه آن در سال 1996 کاهش 50 درصدی کارگران مکزیکی بود. (فاکس 1381)
نمونه دیگر آن کاستاریکا است که از نظر شاخص های اجتماعی سومین کشور آمریکای لاتین محسوب می شد. این کشور زیر فشار ایالات متحده ناچار به قطع هزینه های اجتماعی و بهداشتی و سپردن خدمات به بخش خصوصی شد و این امر موجب تشدید نابرابری ها در آن گردید. (چامسکی 1375، 245)
بحران بدهی ها در دهه های 1980 و 1990، به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، امکان دارد تا توافق واشنگتن را بر رژیم های اقتصادی ناسیونالیستی جهان سوم تحمیل کند. شرایطی بر داد و ستند تحمیل شد تا مانع نپرداختن بدهی های خارجی شود. از جمله خصوصی کردن شرکت های دولتی، کاهش یا برچیدن یارانه ها، گشایش بازارها به روی رقابت خارجی و از همه مهمتر کاهش نقش دولت .(تاب، 1380، ص 133) . کاهش هزینه های تولید نیز یکی از استراتژی های سرمایه داری برای کسب سود بیشتر است که به این منظور، به جایگزینی ارزان به جای نیروی گران تر کار، پرداخته اند. که زنانه کردن نیروی کار مزدگیر مهمترین جنبه این جایگزینی و کاربرد گستره تر نسل اول کار مهاجر، که اغلب غیر قانونی است، جنبه دوم آن است.(اریکی، 1380، ص 174)
اما مسئله ای که چامسکی را در انتقاد از سیاست های نئولیبرالیزم مصمم می کند عدم اعتماد کامل به این برنامه ها از سوی خود برنامه ریزان است. به عقیده وی نقض دکترین نئو لیبرالیزم ابزاری در جهت رشد بیشتر سرمایه سرمایه داران بوده است. او برای تایید نظر خود به حمایت دولتی و پرداخت یارانه های عظیم را به دو شرکت هواپیمایی بوئینگ- مک دونالد و ایرباس در زمان ریاست جمهوری ترومن مثال می زند. (چامسکی1379،44)
او هم چنین به آمارهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اروپا اشاره می کند و می گوید : آمریکا با نقض اصل عدم حمایت دولتی در اقتصاد بیش از یک سوم بودجه خود را به تحقیقات غیر نظامی اختصاص داده است. (فاکس1381) . یکی از پیامدهای خصوصی سازی، در دست گرفتن انحصار، توسط چند شرکت بزرگ است. بدین ترتیب دولت آفریقا در سال 1999، از سوی چهل شرکت عمده داروسازی، به دلیل اقدامات مبتنی بر وارد کردن دارو برای مواجهه با بحران ایدز در سال 1997، تحت فشار قرار گرفت.
هرچند موافقت نامه ی تجاری مربوط به حقوق مالکیت معنوی سازمان تجارت جهانی هم واردات موازی (واردات دارو به قیمتی منطقی تر از سایر کشورها ، نسبت به داروهایی که توسط شرکت های داروساز آمریکایی ساخته می شود ) و هم جواز اجباری که شرکت های دارویی را مجبور می کند تا به تولید کنندگان داخلی، اجازه ی تولید نوع ژنریک داروها را بدهد را توسط کشورهایی که با اضطرار مواجهند مجاز اعلام می کند..
این نمونه ها بیانگر آن است که نئولیبرالها برای کسب سود بیشتر اصول مورد تایید خود را در عمل زیر پا می گذارند.
عدم بازنمایی این مسائل و واقعیاتی شبیه به آنها و نیز تحریف و یا وارونه جلوه دادن اطلاعات مربوط به روند جهانی سازی، توسط رسانه ها، یکی از دغدغه های اصلی و اساسی چامسکی است. او مدرن شدن وسایل ارتباط جمعی را فرصتی می داند که شرکت های فراملیتی از آن برای کنترل اطلاعات و تاثیر بر افکار عمومی استفاده می کنند و معتقد است رشد تبلیغات شرکت ها، در جهت تحریف واقعیت ها و تضعیف دموکراسی است(فاکس، 1381)، عبارت«ارایه غیر واقعیتها به جای واقعیت ها» ترفندی است که رسانه ها، به وفور در جهت مقاصد سرمایه داران از آن استفاده می کنند.(چامسکی 1383، 174)
به عنوان مثال، روزنامه«فاینشنال تایمز» در انعکاس خبر اجتماع اعتراض آمیز مردم در سیاتل نوشت:
«آن چه در میان معترضان به جهانی شدن مشترک است نفرت از اقتصاد بازار است. این نفرت پای آدم عجیب و غریب زورگو و ریاکار را به سیاتل باز کرد. و پس از اعتراضات بعدی به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در آوریل2000، با همین لحن ادامه دارد:«این هفته در واشنگتن .دی.سی هزاران آدم موفق و ثروتمند به نفع تداوم فقر توده ای تظاهرات خواهند کرد.(تاب، ص 17).
چامسکی در نهضت عدالت خود، علاوه بر اشاره به نابرابریهای اقتصادی، به علل زیربنایی این موضوع از جمله آنها نقش تبلیغی رسانه ها برای اقناع مردم توجه می کند و بدین طریق به آگاه کردن مردم می پردازد.
گروه های ضد جهانی سازی
اگر بر طبق نظر" کیم مودی " جهانی سازی را به چهار مرحله تقسیم کنیم ، به درک بهتری از عقاید گروه های ضد جهانی سازی نائل می شویم. چرا که هر یک از این گروه ها با تمامی ابعاد جهانی شدن مخالف نیستند . وی اولین مرحله جهانی سازی را "انگیزه ذاتی سرمایه داری رو به گسترش " می داند. (بیرچام 1383،379)از این منظر عمده ترین منتقدین این جریان گروه های چپ و عمدتا سوسیالیست ها می باشند که اختلاف بنیادینی با نظام سرمایه داری دارند. از یک طرف نظام سوسیالیستی معتقد به جوامع اشتراکی است که در آن آحاد جامعه از حقوق یکسانی بهره مند هستند.
در مقابل این عقیده نظام سرمایه داری وجود دارد که به شدت رقابتی است و کسب سود را منوط به پیروزی در رقابت می داند. و از طرف دیگر اقتصاد آزاد که اصلی ترین خصیصه سرمایه داری است در مقابل عقیده سوسیالیست ها مبتنی بر دخالت دولت در امور قرار می گیرد. کیم مودی دومین مرحله را فرایند سیاسی می داند که در آن همه قدرت های اقتصادی ، بوسیله شرکت های آمریکایی و رهبران سیاسی مذاکرات تجاری و یا موافقت نامه های سرمایه گذاری هدایت می شوند. (بیرچام 1383) در این مرحله به زعم چامسکی قدرت های اصلی اقتصادی در سطح جهان یک قوه مجریه بین المللی را تشکیل می دهند. (بارسامیان1373)با این رویکرد جنبش های آنارشیستی که با دولت و نیز حاکمیت شرکت ها بر اقتصاد داخلی و بین المللی مخالفند و با مصادیق و مظاهر حکومت غیر قانونی و غیر عادلانه به مخالفت بر می خیزند، را نیز می توان در زمره مخالفین جهانی شدن قلمداد کرد. (بیرچام 1383)
سومین و چهارمین مرحله به ترتیب تصویب انواع موافقت نامه ها و برنامه ها مانند تصویب ماستریخت و نفتا و یا به کار بستن انواع این برنامه ها است. مانند برنامه تعدیل ساختاری. (بیرچام1383،379)
در این مرحله مخالفین جهانی شدن شامل گروه های وسیعی می شوند که هر یک به نحوی از آثار و نتایج مخرب این موافقت نامه ها و تصویب نامه ها متضرر شده اند. جنبش سبزها و طرفداران محیط زیست به مقررات زدایی از قوانین حفظ محیط زیست اعتراض دارند. اگر به فعالیت های متعدد گروه های ضد جهانی شدن در قالب تظاهرات ها ، اعتصاب ها، برگزاری کنفرانس ها، ایجاد وب سایت ها و ... نظری بیندازیم این نکته کاملا مشهود به چشم می آید که هر یک از این فعالیت ها در اعتراض به وخیم شدن شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع مربوط به آنان است. فهرستی از فعالیت های این گروه ها این مسئله را به خوبی نشان می دهد:
1- تظاهرات 70000 نفر در سیاتل آمریکا در دسامبر 1999 بر ضد سیاست های سازمان تجارت جهانی
2- اعتصاب 5000 نفر در نیجریه در دسامبر 1999 در اعتراض به قیمت نفت.
3- تظاهرات هزاران نفر در بولیوی در ژانویه 2000 در اعتراض به خصوصی سازی آب و ...
بیش از 35 مورد اعتراض در سال 2000 از گوشه و کنار جهان گزارش شده است که که اغلب آنها در اعتراض به نتایج حاصل شده از سیاست های نئو لیبرال است. ( بیرچام 1383،426)
البته گروه های دیگری مانند ناسیونالیست ها که به دلیل به خطر افتادن هویت ملی در جریان جهانی شدن با آن مخالفند نیز به چشم می خورند. بدین ترتیب ملاحظه می گردد که اکثریت گروه های مخالف جهانی شدن گروه های ضد سرمایه داری می باشند.
نتیجه گیری
نهضت جهانی شدن عدالت چامسکی در انتقاد به جریان پرشتاب جهانی سازی است ، که پیامدهایی چون فقر ، بیکاری و بی عدالتی ، دیون سنگین جهان سوم ، تخریب محیط زیست ، مهاجرت و وضعیت تاسف بار انحصارات دارویی و... را به دنبال داشته است. نقطه مشترک چامسکی با گروه های ضد جهانی شدن در این است که فعالان این گروه ها عمدتا از احزاب چپ و گروه های سوسیالیستی و آنارشیستی می باشند. که در مقابل جریان راست گرای لیبرال و سرمایه داری قرار می گیرند. با نگاهی اجمالی به خواسته های آنان متوجه می شویم که دغدغه اصلی ایشان " عدالت اجتماعی به معنای توزیع عادلانه ثروت ها ، دارایی ها ، امتیازات و مزیت های انباشته شده در یک جامعه می باشد. رفتار با افراد به گونه ای باشد که هر فرد بر اساس امکانات فکری ، ذهنی و جسمی خود بتواند از موقعیت های متناسب برخوردار شود. ( آقا بخشی و افشاری راد1379،547)
نگارنده ضمن تایید مراتب فوق مبتنی بر نابرابری شدید جهانی معتقد است اگر چه نظام سرمایه داری نتوانسته کارایی خود را به اثبات برساند و در عمل به نفع آحاد جامعه منجر شود ، اما آن چه که حداقل به اندازه انتقاد از این نظام می تواند سازنده باشد ، ارائه راهکار و بدیلی برای این نظام توسط منتقدین است . و اینکه آیا با از میان برداشته شدن این نظام اوضاع و شرایط چه تغییری می کند و نظم های آینده جهان به چه سمت و سویی پیش خواهند رفت ، سوالی است که جواب دادن به آن مستلزم ژرف اندیشی و دقت بسیار است.
منابع
-آقا بخشی ، علی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی ، تهران : چاپار، 1379
-امینی ، علی ، جهانی شدن و جهانی سازی ، پیشینه و چشم انداز ، تهران : دیگر ، 1383
- بارسامیان، دیوید، گفتگو با نوام چامسکی ، ترجمه عباس مخبر، تهران : مرکز ، 1373
- بیرچام ، اما و جان چارلتون ، ضد سرمایه داری ، ترجمه اقبال طالقانی ، تهران : قطره : آزادمهر ، 1383
- تاب . ک . ویلیام ، فیل بی اخلاق (جهانی شدن و مبارزه برای عدالت اجتماعی ) ، ترجمه حسن مرتضوی ، تهران : دیگر 1383
- چامسکی ، نوام ، کنترل رسانه ها ، ترجمه ضیا خسروشاهی، تهران : درسا 1383
- چامسکی، نوام، بهره کشی از مردم ،ترجمه حسن مرتضوی ،تهران: دیگر 1379
- چامسکی، نوام، نظم های کهنه و نوین جهانی، ترجمه مهبد ایرانی طلب، تهران : اطلاعات 1375
-سویئزی ، پل ، اریگی جیووانی و دیگران ، جهانی شدن با کدام هدف ، ترجمه ناصر زرافشان ، تهران : آگاه 1380
- عاملی، سعیدرضا " تعامل جهانی شدن ، شهروندی و دین " ، نامه علوم اجتماعی، شماره 18 پاییز و زمستان 1380
- فاکس،جرمی،چامسکی و جهانی سازی،ترجمه ماندانا حضرتی،تهران : تکنواز 1381
-کوهبنان ، نیما ، جهانی سازی و جهان ما ،تهران : آرویج 1384
- ماهرو، جان و جودی گراوز،چامسکی قدم اول ترجمه شکوفه محمدی تهران: نشر پژوهش شیرازه 1379
- مک لین،ایان،فرهنگ علوم سیاسی اکسفورد،تهران : چاپار 1379
- هلد،دیوید و آنتونی مک گرو،مخالفین جهانی شدن،ترجمه مسعود کرباسیان،تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی 1382
No comments:
Post a Comment